هدف این مقاله بحث در مورد چندین خطای شناختی اصلی و تأثیرات آنها در تصمیمگیری، نوآوری استراتژیک و همچنین چگونگی به حداقل رساندن تأثیرات آنها است تا اعضای تیم بتوانند به طور بهینه در روند برنامهریزیهای سازمان جهت دستیابی به اهداف اصلی مشارکت کنند.
برخی عوامل موثر در خطاهای شناختی
اگر مجبور بودید هنگام تصمیمگیری به هر گزینه احتمالی فکر کنید یا انجام سادهترین انتخاب نیز زمان زیادی برای شما میبرد، دچار خطای شناختی شدهاید. خطاهای شناختی میتوانند در اثر موارد مختلفی ایجاد شوند، اما گاهی به دلیل پیچیدگی زیاد دنیای اطراف و میزان اطلاعات موجود در محیط، لازم است که به برخی از میانبرهای ذهنی اعتماد کنید تا به شما امکان دهند که سرعت عمل خود را بالا ببرید.
در بعضی موارد این میانبرهای ذهنی، به عنوان روشهای ابتکاری نیز شناخته میشوند، که اغلب نقش اصلی را در این زمینه فعالیتها و استراتژیهای یک سازمان را ایفا میکند. البته این مهم مستقیما مربوط به شرایط سازمان، تیم متفکر و چشماندازهای پیش روی افراد دارد. گرچه اغلب میتوانند به طرز شگفتانگیزی دقیق باشند، اما گاهی منجر به اشتباه در تفکر نیز میشوند. به طور کلی، خطاهای شناختی را میتوان به چند نوع تقسیم کرد.
دستههای اصلی خطاهای شناختی
- پردازش اطلاعات: خطاهای آماری و کمی در قضاوت که به راحتی با اطلاعات جدید رفع میشود.
- خطایهای عاطفی: به دلیل آگاهی یا ناآگاهی مبتنی بر نگرش و احساسات به وجود آمده و بسیار دشوارتر است که تغییر و رفع شود.
- خطاهای مربوط به حافظه: نحوه یادآوری یک واقعه به دلایل زیادی ممکن است مغرضانه باشد و این به نوبه خود می تواند منجر به تفکر مغرضانه و تصمیم گیری سریع میشود.
- خطاهای عدم توجه: خطاهای شناختی دیگر ممکن است مربوط به مشکلات توجه باشد. از آنجا که توجه یک منبع محدود است، مردم باید در مورد آنچه در دنیای اطرافشان میگذرد، دقت بیشتری داشته باشند.
- انگیزههای فردی: در برخی موارد اولویت قرار دادن انگیزههای خاص یک فرد میتواند منجر به خطای تصمیمگیری در یک سازمان باشد.
- فشارهای اجتماعی: برخی سانسورها و سدهای اجتماعی نیز به خطاهای شناختی ختم میشوند.
- افزایش سن: ممکن است با افزایش سن به دلیل کاهش انعطافپذیری شناختی، خطاها نیز افزایش یابند.
توجه به این نکته لازم است که همه این موارد میتوانند در ارزیابی مفاهیم جدید و نوآورانه، پیامدهایی داشته باشند. زیرا آنها برای نگه داشتن شما در منطقه امن خود، نسبت به آنچه شما را در معرض خطر قرار میدهد، عمل میکنند. در حالی که ما تلاش میکنیم در مشاوره نوآوری خود، با بیرون بردن افراد از چارچوب مرجع روزمره (منظور همان منطقه امن است)، خلاف این کار را انجام دهیم.
تمام خطاهای شناختی بد نیستند
خطاهای شناختی میانبرهای ذهنی هستند که در مواقعی بسیار معقول به نظر میرسند. مغز ما طی بیش از دویست هزار سال تکامل یافته است و علی رغم محیط بسیار متفاوت قرن حاضر و تغییرات سریع ما، امروز تقریباً به همان شیوه عمل میکند. جهان بسیار پیچیده است و ما نمیتوانیم تمام اطلاعات اطراف خود را پردازش کنیم، بنابراین برای تصمیمگیری سریع در برخی موارد لازم است به میانبرهای ذهنی متوسل شویم.
تأثیرات خطاهای شناختی
خطاهای شناختی میتواند منجر به تحریف تفکر شود. به عنوان مثال، اعتقاد به “تئوری توطئه” اغلب تحت تأثیر خطاهای مختلف قرار میگیرد. اما اشاره کردیم که خطاهای شناختی لزوماً همه بد نیستند. روانشناسان بر این باورند که بسیاری از این خطاها هدف سازگارانهای دارند. آنها به ما اجازه میدهند تا به سرعت تصمیم بگیریم. اگر با یک وضعیت خطرناک یا تهدید آمیز روبرو شویم، این میتواند حیاتی باشد.
به عنوان مثال
اگر در کوچه تاریکی قدم میزنید و به نظر می رسد که سایهای شما را دنبال می کند، خطای شناختی ممکن است شما را وادار به خروج از آن کوچه کند. در صورتی که شاید هیچ وقت آن سایه وجود خارجی نداشته و یا اصلا وجودش برای شخص شما ضرری نداشته است.
سایه تاریک ممکن است به سادگی ناشی از تکان دادن پرچمی در نسیم باشد، اما تکیه بر میانبرهای ذهنی میتواند در موقعیتهایی که تصمیمگیری سریع باید انجام شود، شما را از خطر دور کند.
چگونه خطاها تفکر خلاقانه را محدود میکنند؟
خطاها عموماً به عنوان “نفرین دانش” (یا تأثیر دانش) شناخته میشوند و به تجربیات گذشته و روشهای استفاده از علوم قبل، به ویژه در تصمیمگیری متکی هستند. هرچه موفقیت قبلی شما در استفاده از آن دانش بیشتر باشد، تصور گزینههای جایگزین (ایجاد تغییر) دشوارتر است.
به بیان دیگر، بیشتر تصمیماتی که معتقدیم با ذهنی روشن میگیریم در حقیقت توسط میانبرهای ذهنی که به عنوان خطای شناختی معرفی میشوند، کنترل شده و به حداقل رساندن تأثیرات منفی آنها برای رسیدن به خلاقیت و نوآوری مهم است.
همه افراد خطاها را به یک روش یا میزان خاص تجربه نمیکنند، اما برخی یا ترکیبی از چند مورد میتوانند تفکر خلاق و انتقادی و تصمیمگیری بهینه را تحریف کنند. در اینجا یک فرآیند سه مرحلهای برای نوآوری و شناخت خطاهای تصمیمگیری در داخل سازمان شما وجود دارد.
سه مرحله اصلی
خطاها را مشاهده کنید
ابتدا باید بدانید که خطا چه زمانی بر روند تأثیر دارد. برخی از لحظات مهم وجود دارد که باید مراقب باشید چه زمانی خطاها میتوانند بیشترین تأثیر را داشته باشند:
- هنگام انجام تحقیقات انتخابی در مورد نوآوریهای موجود
- هنگام ایدهپردازی
- هنگام بحث در مورد مهمترین ویژگیهای ایجاد شده برای مشتریان
- هنگام بحث و ارزیابی انتقادی ایدههای نهایی برای تبدیل شدن به مفاهیم
- هنگام ساخت و آزمایش نمونههای اولیه خود
- هنگام تصمیمگیری در مورد فرضیات مهم برای آزمایش