وقتی میشنوید که یک اقتصاددان یا گزارشگر خبری در مورد “اندازه” یک اقتصاد صحبت میکند، به احتمال زیاد منظور آنها تولید ناخالص داخلی یا Gross Domestic Product است. تولید ناخالص داخلی یکی از مهمترین آمار در اقتصاد میباشد. اندازهگیری تولید ناخالص داخلی وضعیت اقتصادی یک کشور را به ما نشان میدهد. اگر تولید ناخالص داخلی افزایش یابد، درآمد افزایش یافته و مصرف کنندگان خرید بیشتری انجام میدهند. همه اینها به معنای اقتصاد قویتر است. در متن پیش رو این مسئله را مورد بررسی قرار میدهیم.
تولید ناخالص داخلی (GDP) چیست؟
تولید ناخالص داخلی، ارزش کل کالاها و خدمات نهایی تولید شده در مرزهای کشور را در یک بازه زمانی مشخص میکند. نباید آن را با تولید ناخالص ملی یا GNP اشتباه گرفت که ارزش کالاهای تولید شده توسط ساکنان یک کشور را صرف نظر از اینکه در داخل کشور زندگی میکنند یا خارج از آن، در نظر میگیرد.
تولید ناخالص داخلی یکی از پرکاربردترین ابزارها برای اندازهگیری اقتصاد یک کشور است و توسط خود کشورها و گاهی سازمانهای جهانی مانند بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و سازمان ملل متحد محاسبه میشود. در ایالات متحده، تولید ناخالص داخلی توسط دفتر تجزیه و تحلیل اقتصادی (BEA) در وزارت بازرگانی ایالات متحده اندازهگیری شده و توسط بانک مرکزی فدرال (فدرال رزرو the Federal Reserve) برای محاسبه سیاستهای پولی استفاده میشود.
در انگلستان، ارقام جدید تولید ناخالص داخلی هر ماه ارائه میشوند، اما ارقام فصلی – که شامل هر سه ماه هستند – بیشترین آمار را دارند. در اقتصاد رو به رشد، تولید ناخالص داخلی سه ماهه دوم کمی بیشتر از سه ماهه قبل خواهد بود. این امر نشان میدهد که مردم کار بیشتری انجام میدهند و (به طور متوسط) کمی ثروتمندتر میشوند.
اکثر اقتصاددانان، سیاستمداران و کسبوکارها دوست دارند تولید ناخالص داخلی به طور پیوسته افزایش یابد. افزایش تولید ناخالص داخلی به این معنی است که کسبوکارهای بیشتری ایجاد میشوند و کارگران احتمالا دستمزدهای بهتری خواهند داشت.
اگر تولید ناخالص داخلی کاهش یابد، اقتصاد در حال کوچک شدن است. خبرهای بد برای کسبوکارها و کارگران در راه خواهد بود. اگر تولید ناخالص داخلی برای دو فصل متوالی کاهش یابد، به عنوان رکود اقتصادی شناخته میشود و میتواند به معنای مسدود شدن دستمزد و از دست دادن کسبوکار افراد باشد.
فرمول محاسبه تولید ناخالص داخلی چیست؟
سه روش مختلف وجود دارد که اقتصاددانان و آمارشناسان میتوانند با استفاده از آنها، تولید ناخالص داخلی یک کشور را محاسبه کنند. همه این موارد از لحاظ نظری باید یک عدد را تولید کنند.
- مخارج یا هزینهها: این مورد ارزش هر چیزی را نشان میدهد که در داخل کشور خریداری میشود بعلاوه خالص صادرات آن کشور به سایر کشورها.
- درآمد: این مورد به درآمد همه افراد و کسبوکارهای داخل کشور اشاره دارد. البته درآمد داخلی نیز نامیده میشود.
- تولید: این مورد ارزش بازار کالاهایی است که در داخل کشور تولید میشوند.
نحوه محاسبه تولید ناخالص داخلی بر اساس هزینهها
این محاسبه با استفاده از فرمول زیر انجام میشود:
تولید ناخالص داخلی = مصرف (C) + سرمایه گذاری (I) + مخارج دولت (G) + (صادرات (X) – واردات (M)).
روش محاسبه هزینهها بر اساس این ایده کار میکند که تمام کالاها و خدمات نهایی تولید شده در یک اقتصاد باید توسط شخصی خریداری شود. در این روش کالاهایی که هنوز فروخته نشدهاند نیز حساب میشوند، زیرا قرار است در آینده فروخته شوند. اجازه دهید هر یک از اجزای محاسبه را تجزیه نماییم تا بهتر درک کنیم که تولید ناخالص داخلی چیست و چرا این عدد برای اقتصاددانان مهم است:
بیشترین بخش محاسبه تولید ناخالص داخلی را بخش مصرف تشکیل میدهد. این مسئله همان چیزی است که یک خانواده یا فرد برای آن هزینه میکند. مانند کالاهای غیرقابل دوام، از جمله غذا، پوشاک و غیره. همچنین چیزهایی مانند اجاره خانه نیز در این دسته هستند. توجه داشته باشید که خرید ملک شامل مصرف نمیشود.
معمولا به عنوان سرمایهگذاری در تجهیزات یا مصالح جدید توسط یک کسبوکار تعریف میشود. به عنوان مثال، یک کسبوکار برای همه کارکنان خود کامپیوترهای جدید خریداری میکند. از آنجا که خانهها به صورت وام خریداری میشوند، خانواده هایی که املاک را خریداری میکنند، در سرمایهگذاری بلند مدت قرار میگیرند (اکثر خانوارها تمام پول نقد را برای ملک پیش پرداخت نمیکنند). البته سرمایهگذاری، مانند خرید سهام، در این تعریف سرمایهگذاری گنجانده نشده است، زیرا نوعی پسانداز محسوب میشود.
مجموع هر چیزی است که دولت خریده یا برای آن هزینه کرده است. این مورد بدان معناست که هرگونه محصول فیزیکی که دولت خریداری کرده است را باید در این لیست گذاشت. از ماشینهای آتش نشانی یا ناوهای هواپیمابر گرفته تا سرمایهگذاریهای دولت و حقوق کارکنان دولت، مانند معلمان. این مهم شامل هیچ گونه پرداخت یا برنامهای مانند رفاه یا تأمین اجتماعی نمیشود.
همه کالاهایی است که در داخل کشور تولید شده و به کشورهای دیگر فروخته میشود.
کلیه کالاهایی است که در کشورهای دیگر تولید شده و به کشور فروخته میشود. واردات باید از صادرات کم شود. زیرا در غیر این صورت تولید خارجی به عنوان عرضه داخلی محسوب میشود.
نحوه محاسبه تولید ناخالص داخلی بر اساس درآمد
این روش با استفاده از فرمول زیر محاسبه میشود:
تولید ناخالص داخلی = غرامت کارکنان + مازاد عملیاتی ناخالص + درآمد ناخالص مخلوط + (مالیات – یارانه تولید و واردات).
- غرامت کارکنان: کل پرداختی است که به همه کارکنان یا کارگران پرداخت میشود. این گزینه شامل هرگونه پرداخت رفاهی مانند تأمین اجتماعی نیز میشود.
- مازاد عملیاتی ناخالص در اصل سود کسبوکار ادغام شده است. اکثر کسبوکارهای بزرگ با تعداد زیادی کارمند ادغام میشوند.
- درآمد ناخالص: میزان ناخالص سود کسبوکار بدون شرکت (فضای دفتری) است. بسیاری از کسبوکارهای کوچک بدون شرکت هستند.
درآمد از طریق چهار عامل تولید به روشهای مختلف تعریف میشود:
- کارمندان و کارگران دستمزد میگیرند.
- زمین از طریق اجاره درآمد کسب میکند.
- سرمایه سود میبرد.
- کارآفرینان سود میبرند.
نحوه محاسبه تولید ناخالص داخلی بر اساس تولید
این رویکرد ارزش افزوده به کل تولید داخلی را در نظر میگیرد. ارزش افزوده با در نظر گرفتن قیمتی که فروشنده در حال فروش محصول است و کسر آن از قیمتی که فروشنده محصول را از تأمین کننده خریداری کرده است محاسبه میشود.
برای محاسبه تولید ناخالص داخلی از کدام فرمول استفاده کنیم؟
هر سه روش ذکر شده در بالا باید به اندازهگیری تولید ناخالص داخلی یکسانی برسند. با این حال، اغلب تفاوتهای جزئی بین آنها وجود دارد که معمولا ناشی از اختلاف در آمار خام مورد استفاده برای محاسبه آنها است.
۴ نوع تولید ناخالص داخلی
چهار نوع مختلف تولید ناخالص داخلی وجود دارد و دانستن تفاوت بین آنها بسیار مهم است. زیرا هریک چشماندازهای اقتصادی متفاوتی را نشان میدهند.
۱- تولید ناخالص داخلی واقعی
این روش همان محاسبه تولید ناخالص داخلی است که برای تورم تنظیم میشود. قیمت کالاها و خدمات در سطح قیمت ثابت محاسبه میشود که معمولا توسط یک سال پایه از پیش تعیین شده یا با استفاده از سطوح قیمت سال قبل، تعیین خواهند شد. تولید ناخالص داخلی واقعی دقیقترین تصویر از اقتصاد و نرخ رشد اقتصادی یک کشور محسوب میشود.
۲- تولید ناخالص داخلی اسمی
این نوع نیز با توجه به تورم محاسبه میشود. قیمت کالاها و خدمات در سطوح فعلی قیمت قابل محاسبه هستند.
۳- تولید ناخالص داخلی حقیقی
این مورد اندازهگیری اقتصاد یک کشور در حال حاضر در زمان حال را در نظر دارد.
۴- تولید ناخالص داخلی بالقوه
روش بالقوه، محاسبه اقتصاد یک کشور در شرایط ایدهآل را در نظر دارد. مانند ارز ثابت، تورم پایین و اشتغال کامل.
تولید ناخالص داخلی چگونه استفاده میشود؟
تولید ناخالص داخلی توسط اقتصاددانان برای تعیین سلامت اقتصاد، رشد اقتصادی و همچنین اندازهگیری اثرات تورم مورد استفاده قرار میگیرد. رشد تولید ناخالص داخلی در سه ماهه متوالی نشان میدهد که اقتصاد در حال گسترش است. اگر رشد تولید ناخالص داخلی و رشد اقتصادی ادامه یابد، به اقتصاددانان نشان میدهد که ممکن است خطر تورم وجود داشته باشد و سیاستگذاران باید نرخ بهره را افزایش دهند تا به کاهش پیامدهای رشد کمک کنند.
اگر نرخ رشد تولید ناخالص داخلی در دو یا چند فصل متوالی منفی باشد، این وضعیت یک رکود اقتصادی محسوب میشود. همچنین به اقتصاددانان و سیاستگذاران نشان میدهد که اقدامات برای افزایش فعالیت اقتصادی، مانند کاهش نرخ بهره یا چاپ پول بیشتر، برای حفظ ثبات ضروری است.
دادههای تولید ناخالص داخلی همچنین میتواند نحوه سنجش سایر کشورها یا مناطق اقتصادی در برابر یکدیگر را نشان دهد. چین از لحاظ تاریخی دارای بیشترین تولید ناخالص داخلی در جهان بوده که تنها در دو قرن گذشته، ابتدا توسط امپراتوری بریتانیا، سپس توسط ایالات متحده و اتحادیه اروپا قطع شده است. ایالات متحده در حال حاضر دارای بزرگترین تولید ناخالص داخلی جهان از سال ۲۰۱۸ میباشد.
استفاده از تولید ناخالص داخلی در محاسبات چه معایبی دارد؟
معایب و انتقادات کمی نسبت به تولید ناخالص داخلی وجود دارد. اما برخی از آنها عبارتند از:
تولید ناخالص داخلی به طور کلی نشان دهنده استاندارد زندگی نیست. با وجود اینکه تولید ناخالص داخلی زیادی در چین وجود دارد، سطح زندگی آن بسیار پایین است و به عنوان کشوری با درآمد متوسط محسوب میشود. از سوی دیگر، ایالات متحده دارای یکی از بالاترین استانداردهای زندگی در جهان است، اما با درآمد بالا و مقدار زیادی هزینه مصرفکننده. تولید ناخالص داخلی را میتوان بر کل جمعیت یک کشور تقسیم کرد تا سطح زندگی مشخص گردد که سرانه تولید ناخالص داخلی نامیده میشود.
تولید ناخالص داخلی اصلا اقتصاد بازار سیاه را شامل نمیشود. اگرچه برخی از کشورها، مانند ایالات متحده، سعی میکنند بر اساس درآمدهای مالیاتی این مسئله را برآورد کنند. بازارهای سیاه شامل هرگونه کالا و خدماتی است که خرید و فروش شده اما به دلیل غیرقانونی بودن گزارش نمیشود. این بازار شامل قاچاق مواد مخدر و مواد ممنوعه، فحشاء غیرقانونی و کار غیرقانونی میشود.
تولید ناخالص داخلی شامل سایر اشکال نیروی کار گزارش نشده نیز نمیشود. کار گزارش نشده شامل مراقبت از کودکان یا نگهداری از خانه مانند آشپزی یا نظافت است. این بدان معناست که به عنوان مثال، بخش اقتصاد از مردان و زنانی تشکیل شده است که برای مراقبت از فرزندان خود در خانه میمانند. در حالی که آنها تمام وقت کار می کنند، در آمار و ارقام ملی اقتصاد یا نیروی کار گنجانده نشدهاند.
تولید ناخالص داخلی شامل هزینههای زیست محیطی خروجی اقتصادی نمیشود. به عنوان مثال، فنجان پلاستیکی یکبار مصرف که تولید و فروخته شد در تولید ناخالص داخلی گنجانده شده، اما هزینه بلند مدت مربوط به دفع آن و آسیبهایی که به محیط زیست وارد میکند را شامل نمیشود.
محدودیتهای آن چیست؟
همانطور که در بخش قبلی به آنها اشاره کردیم، رشد تولید ناخالص داخلی کل ماجرای اقتصادی را نشان نمیدهد. موارد زیادی وجود دارد که آمار ممکن است به آنها توجه نکند. این موارد عبارتند از:
- اقتصاد پنهان: کار بدون دستمزد در ارقام رسمی، مانند مراقبت از بستگان سالمند، ثبت نمیشود.
- نابرابری: رشد تولید ناخالص داخلی به ما نمیگوید که چگونه درآمد بین جمعیت تقسیم میشود. افزایش تولید ناخالص داخلی میتواند ناشی از ثروتمندتر شدن ثروتمندان باشد، نه اینکه همه از وضعیت بهتری برخوردار شوند.
- فقط به این دلیل که تولید ناخالص داخلی افزایش مییابد، به این معنی نیست که سطح زندگی شهروندان در حال بهبود است.
- اگر جمعیت یک کشور افزایش یابد، تولید ناخالص داخلی را بالا میبرد، زیرا با جمعیت بیشتر، پول هزینه میشود.
- با این حال، افراد درون آن کشور ممکن است ثروتمندتر نشوند. آنها ممکن است به طور متوسط فقیرتر شوند، حتی اگر تولید ناخالص داخلی افزایش یابد.
- ONS رقمی برای تولید ناخالص داخلی سرانه (جمعیت) منتشر میکند، که اغلب میتواند داستان متفاوتی را برای تعداد تولید ناخالص داخلی اصلی بیان نماید.
- منتقدان استدلال میکنند که تولید ناخالص داخلی به این معنا نیست که آیا رشد اقتصادی مورد نظر پایدار میباشد یا ممکن است خسارتی به جهان طبیعی وارد کند یا خیر.
نتیجه سخن
در متن پیش رو اشاره کردیم که تولید ناخالص داخلی یکی از مهمترین راهها برای نشان دادن وضعیت خوب یا بد اقتصاد است. این یک اقدام – یا تلاشی برای اندازهگیری – تمام فعالیت شرکتها، دولتها و افراد در یک اقتصاد میباشد. تولید ناخالص داخلی به کسبوکارها اجازه میدهد در مورد زمان افزایش نیروی کار و استخدام افراد بیشتر، درست قضاوت کنند. دولت نیز میتواند تعیین کند که چقدر مالیات و هزینه برای این رشد بپردازد. تولید ناخالص داخلی معیار مهمی برای اقتصاد کشورها است. با این حال، در حالی که تولید ناخالص داخلی میتواند سطح زندگی یک کشور را به تصویر بکشد، رفاه، سلامتی و شادی کلی مردم را در نظر نمیگیرد. به همین دلیل است که به زعم برخی از نظریهپردازان اقتصاد یک علم مهم و در عین حال ناقص است.