وقتی تصمیم به انجام عملی میگیرید، معمولا یک فرایند ناخودآگاه فیلترکردن مشاهدات را از طریق تجربیات گذشته خود طی میکنید. به عنوان مثال، اگر به بیرون نگاه کنید و آسمانی آفتابی ببینید، منطقی است که فکر کنید نیازی به چتر ندارید. از آنجا که بسیاری از روزهای آفتابی گذشته این تفکر را درست اثبات کردهاند، این یک فرض منطقی است. این فرایند فکری نمونهای از استفاده از استدلال استقرایی (Inductive Reasoning) میباشد، یکروند منطقی مبتنی بر تجربیات، مشاهدات یا حقایق خاص.
تعریف کلی
استدلال استقرایی یا منطق استقرایی، نوعی استدلال است که شامل نتیجهگیری کلی از مجموعه مشاهدات خاص میشود. برخی از افراد استدلال استقرایی را منطق “از پایین به بالا” میدانند، زیرا شامل گسترش فضاهای خاص به تعمیمهای وسیعتر است.
این نوع استدلال، یک ابزار اساسی در آمار، تحقیقات و احتمالات است. از طرف دیگر، استدلال استقرایی از ما در شناسایی الگوها و تصمیمگیری بهتر در محل کار پشتیبانی میکند. در این مقاله، نحوه کار استدلال استقرایی و مثالهایی از نحوه استفاده از آن را در جستجوی شغل و سایر شرایط حرفهای توضیح میدهیم. ما همچنین توضیح خواهیم داد که استدلال استقرایی با استدلال ربایشی و قیاسی چه تفاوتی دارد.
استدلال استقرایی (Inductive Reasoning) چیست؟
استدلال استقرایی روشی از تفکر منطقی است که مشاهدات و اطلاعات تجربی را برای رسیدن به نتیجه مورد نظر، تلفیق میکند. وقتی میتوانید مجموعه خاصی از دادهها را بررسی کنید و بر اساس دانش موجود از تجربیات گذشته نتیجهگیری کلی نمایید، از استدلال استقرایی استفاده کردهاید.
به عنوان مثال
اگر اطلاعات جمعیتی یک شهر در ۱۵ سال گذشته را مرور کنید، ممکن است مشاهده نمایید که جمعیت با سرعت ثابتی، افزایش یافته است. اگر میخواهید بدانید که طی پنج سال جمعیت چه تعداد خواهد بود، میتوانید از شواهد یا اطلاعاتی که برای برآورد این جمعیت دارید، استفاده کنید.
نمونههایی از استدلال استقرایی
حتی اگر قبلا اصطلاح استدلال استقرایی را نشنیده باشید، به احتمال زیاد از آن برای تصمیمگیری در یک محیط حرفهای استفاده کردهاید. در اینجا چند نمونه از چگونگی اعمال فرایند استدلال استقرایی در یک محیط حرفهای آورده شده است:
مثال اول:
پس از تجزیه و تحلیل کارمندان با عملکرد بالا و موفق در بخش بازاریابی، یک استخدامکننده تشخیص میدهد که همه آن افراد، از رشتههای بازرگانی، بازاریابی یا روزنامهنگاری فارغالتحصیل شدهاند. در نتیجه او تصمیم میگیرد تا در تلاشهای آینده برای جذب افراد و استخدام نیروهای جدید، افراد دارای مدرک تحصیلی در یکی از این سه رشته را مدنظر قرار دهد.
مثال دوم:
یک فروشنده متوجه میشود وقتی از نظرات مشتریان فعلی (و حتی مشتریان قبلی خود) در صفحات اجتماعی استفاده میکند، احتمال فروش ۷۵ درصد بیشتر میشود. اکنون او و تیم بازاریابیاش، برای بهبود نرخ فروش خود، تعداد بیشتری از نظرات و ملاحظات مخاطبان را به اشتراک میگذارند.
اختصاص دادن وقت لازم برای مرور نظرات مشتریان گذشته، همیشه مفید است. علاوه بر نظرات مثبت مشتری که میتوانید با مشتریان آینده به اشتراک بگذارید، باتکیهبر این مسئله میتوانید هر مشکلی که برخی مشتریان قبلی تجربه کردهاند، برای مشتریان بعدی برطرف کنید.
مثال سوم:
پس از توجه به بهبود وضعیت روحی ساکنان مرکز یک شهر، یک مدیر هنگام مواجه با کودکان خردسال فعالیت ابتکاری داوطلبانهای را در مدارس محلی ایجاد میکند تا دانشآموزان را با ساکنان مرکز، بیشتر آشنا نماید. با صرف وقت برای جستجو و شناسایی الگوهای مثبت، میتوانید تلاشهای آینده را پیشبینی کرده و موفقیت خود را تضمین کنید.
انواع استدلال استقرایی
بسته به شرایط، روشهای مختلفی برای استفاده از استدلال استقرایی وجود دارد. در اینجا سه نوع استدلال استقرایی که بیشتر استفاده میشود را نام خواهیم برد:
۱- تعمیم استقرایی
در این نوع استدلال استقرایی، وضعیتی ارائه میشود. شما به شواهدی از موقعیتهای مشابه گذشته نگاه کرده و بر اساس اطلاعات موجود، نتیجهگیری میکنید. برای مثال: طی سه سال گذشته، این شرکت هدف درآمد خود را در فصل سوم برآورده کرده است. بر اساس این اطلاعات، شرکت احتمالا هدف درآمد خود را در سهماهه سوم سال جاری نیز برآورده خواهد کرد.
۲- القای آماری
این نوع استدلال استقرایی از دادههای آماری برای نتیجهگیری استفاده میکند. برای مثال: ۹۰ درصد افراد تیم فروش، در ماه گذشته هدف خود را برآورده کردند. مایکل نیز در همین تیم فروش است. او “احتمالا” سهمیه فروش خود را ماه گذشته برآورده کرده است.
در این حالت، شما از شواهد آماری برای نتیجهگیری استفاده میکنید. در حالی که استنباط آماری زمینه بیشتری را برای نتیجه یا پیشبینی احتمالی فراهم میکند، یادآوری شواهد جدید از تحقیقات گذشته بسیار مهم است و میتواند نادرست بودن یک نظریه را ثابت کند.
۳- القا با تأیید
القا با تأیید، به شما امکان میدهد تا به یک نتیجه احتمالی برسید، اما باید فرضیههای خاصی را برای پذیرفته شدن نتیجه، در آن بگنجانید. این نوع استدلال استقرایی اغلب توسط افسران پلیس و کارآگاهان استفاده میشود. در اینجا یک مثال آورده شده است:
- مایکل وارد یک ساختمان شد.
- هرکسی که وارد یک ساختمان شود، فرصت، انگیزه و وسیله خواهد داشت.
- مایکل شب حادثه، در منطقه بود و چمدانهای قفل شده در ماشین خود داشت.
- او به احتمال زیاد وارد ساختمان شده.
در این شرایط، شما یک نظریه را توسعه میدهید و برای اثبات درست بودن آن، باید شواهد خاصی نیز در دسترس داشته باشید. دانستن اینکه مایکل در منطقهای بود که شیشههای یک ساختمان در آنجا شکسته شد و او در ماشین خود چمدانهای مشکوکی داشته است، از جمله مولفههائی است که نشان میدهد وی به ساختمان نفوذ کرده است. درک انواع مختلف استدلال استقرایی به شما امکان میدهد آنها را در کارهای روزمره خود در محیط کار بهتر پیادهسازی کنید.
چه موقع باید از استدلال استقرایی استفاده کرد؟
استدلال استقرایی همیشه بهترین راه برای نتیجهگیری نیست. در اینجا جوانب مثبت و منفی استفاده از این روش تصمیمگیری آورده شده است:
نتیجه سخن
همانطور که ذکر شد، استدلال استقرایی نقطه مقابل استدلال قیاسی است. استدلال استقرایی، تصمیمات گستردهای را با کمک مشاهدات خاص ایجاد میکند. اساسا برای استفاده از این نوع استدلال، باید دادههایی در دسترس باشند. سپس از دادهها نتیجهگیری لازم اتخاذ میشود. البته این امکان نیز وجود دارد که حتی اگر همه گفتهها در بیانیه شما درست باشند، استدلال استقرایی باعث شود تا نتیجهگیری نادرست به دست آید.