این مقاله دارای
نسخه PDF انگلیسی است. جهت دسترسی به لینک دانلود نسخه انگلیسی
هماکنون عضو شوید.
همانطور که از نام آن پیداست، تصمیمگیری چند معیاره (MCDM یا Multi-Criteria Decision-Making) در مورد روشهایی برای تصمیمگیری است که چندین معیار (یا اهداف)، برای رتبهبندی یا انتخاب بین گزینههای ارزیابی شده، باید با هم در نظر گرفته شوند. نمونههای معمول برنامههای MCDM از تصمیمات تجاری، دولتی و خانگی شامل موارد زیر است:
- انتخاب پروژههای مختلف یا سرمایه گذاریهای جدید
- اولویتبندی بیماران برای دسترسی به مراقبتهای بهداشتی
- رتبهبندی برنامههای کمک مالی یا بورس تحصیلی
- انتخاب خانه یا ماشین جدید و غیره
در نظر گرفتن چندین معیار با هم به منظور رتبهبندی یا انتخاب بین گزینهها، رویکردی طبیعی برای تصمیمگیری به قدمت تاریخ بشر است. با این حال، تصمیمگیری “سنتی” – و چگونگی تصمیمگیری روزمره بیشتر مردم – معمولا شامل توزین معیارها و ارزیابی داد و ستدها به روشی بصری یا جامع است.
هدف اصلی
به طور کلی، MCDM در نظر گرفته شده است تا از بروز و تأثیر سوگیری تصمیمگیرندگان با تکیه بر “احساس زودگذر” آنها و همچنین عدم موفقیت در تصمیمگیری گروهی، که تقریبا به طور حتم تصمیمگیری بصری را تحت تاثیر قرار میدهد، بکاهد. با تعیین ضرورتها و معاملات متقابل بین معیارها به روش ساختار یافته، MCDM منجر به تصمیمگیری شفاف و سازگارتر میشود.
اجزای تصمیمگیری چند معیاره
به طور خلاصه، تصمیمگیری چند معیاره شامل این چهار مولفه اصلی است:
- گزینههای جایگزین (یا افراد) برای رتبهبندی یا انتخاب بین آنها
- معیارهایی که توسط آن گزینهها ارزیابی و مقایسه میشوند
- ضرورتهایی که اهمیت نسبی معیارها را نشان میدهند
- تصمیمگیرندگان (و به طور بالقوه سایر ذینفعان) که ترجیحات آنها نمایندگی میشود
با توجه به تعداد گزینههای ارزیابی شده یا اینکه آیا این تصمیمات برای اهداف “یکبار مصرف” یا “تکراری” طرحریزی شدهاند، برنامههای تصمیمگیری چند معیاره، متفاوت خواهند بود.
مروری بر روند تصمیمگیری چند معیاره
اکثر برنامههای تصمیمگیری چند معیاره، حداقل به طور ضمنی، بر روند ارائه شده در نمودار زیر استوار هستند. به ویژه مراحل “مدلسازی” و “تفکر چالشبرانگیز” که اغلب توسط نرم افزار تخصصی تصمیمگیری چند معیاره پشتیبانی میشوند. تکرار پذیری فرآیند تصمیمگیری چند معیاره، با چندین بازخورد و چرخه ممکن که در نمودار نشان داده شده است، تأکید میکند که تصمیمگیری چند معیاره در نظر گرفته شده، به عنوان ابزاری برای کمک به افراد، به صورت جداگانه یا گروهی، برای تصمیمگیری – یعنی تصمیم آنها (توسط انسان)، نه تصمیم ابزار، طراحی شده است.
مراحل در روند تصمیمگیری چند معیاره
ساختار مسئله تصمیمگیری
اولین قدم شامل ساختاردهی و چارچوب مسئله برای تصمیمگیری است. این مرحله به جهت روشن کردن اهداف برنامه قبل از تصمیمگیری مهم است. این مرحله از این رو مهم است که باید موارد مرتبط با تصمیم، در صورت امکان تغییرات احتمالی، شناسایی گزینههای مورد بررسی، اعم از تصمیم برای یک برنامه یکبار مصرف یا تکرار شونده و خروجی مورد نیاز از MCDM (به عنوان مثال رتبهبندی یا انتخاب) را شامل شود. تمام این عناصر باید توسط ذینفعان تأیید شوند.
تعیین معیارها
مرحله دوم شامل تعیین معیارهای مناسب برای تصمیمگیری است. معیارهایی معتبر، قابل اعتماد و مربوط به تصمیمگیرندگان و سایر ذینفعان را باید لیست کرده و در نظر بگیریم. معیارها باید بدون همپوشانی عمده (شمارش مضاعف) یا افزونگی (معیارهای بیربط) مشخص شوند.
تا آنجا که ممکن است، معیارها “از نظر ساختاری مستقل” باشند. یعنی دامنه رتبهبندیهای ممکن، بر اساس یک معیار باید مستقل از رتبهبندی سایر معیارها باشد. بسته به کاربرد، معیارها را میتوان از طریق بررسی ادبیات و تصمیمات مشابه، بحثهای تسهیل شده، نظرات متخصصان، گروههای متمرکز و نظرسنجیها شناسایی کرد. همانند مرحله قبل، ذینفعان باید در شناسایی و اعتبار سنجی معیارها مشارکت داشته باشند.
اندازهگیری عملکرد گزینهها
دادههای لازم در مورد عملکرد گزینهها، برای هر یک از معیارها، میتوانند به روشهای مختلفی جمعآوری شوند. این مورد میتواند شامل نظرات متخصصین تا بررسیهای منظم ایدهها و نوآوری در نظرات باشد. پیچیدگی جمع آوری اطلاعات، به عواملی چون:
- در دسترس بودن شواهد مربوطه
- مشکلات عمده تصمیمگیری
- همچنین سایر عوامل عملی مانند منابع موجود برای هر کسب و کار بستگی دارد.
امتیاز دهی به معیارها
امتیازدهی گزینهها بر اساس معیارها، شامل تبدیل عملکرد هر گزینه در هر معیار به یک امتیاز عددی است. نمرهها معمولا نرمال به دست میآیند. بنابراین بدترین عملکرد در این معیار نمره صفر و بالاترین عملکرد ۱۰۰ میگیرد.
نمرات را میتوان با استفاده از مقیاس پیوسته (۰-۱۰۰) پیادهسازی کرد یا در عوض میتوان از دو یا چند سطح متقابل و کامل (به عنوان مثال پایین، متوسط، زیاد) استفاده کرد. هر کدام از این سطوح دارای مقدار نقطه مشخص هستند(به عنوان مثال متوسط = ۶۰).
وزندهی معیارها
وزندهی معیارها شامل تعیین وزن نسبی آنهاست. در اصل نشان دهنده اهمیت نسبی هر معیار برای تصمیمگیرندگان را نشان میدهد. اهمیت مراحل امتیازدهی و وزندهی با تشخیص این نکته برجسته میشود که حتی اگر معیارهای معتبری مشخص شده باشد و عملکرد گزینهها به طور دقیق اندازهگیری شده باشد، اما امتیازات آنها یا وزن آنها بر روی معیارها قرار دارد “اشتباه” (نادرست) طرحریزی شود، منطقا، تصمیم “اشتباه” اخذ خواهد شد. بنابراین مهم است که نمرات گزینهها و وزن معیارها تا حد ممکن معتبر و قابل اعتماد نشان داده شوند.
اعمال امتیازات و وزنها برای رتبهبندی گزینهها
پس از امتیازدهی به معیارها و وزندهی آنها، محاسبه “کل امتیازات” آنها آسان است (که معمولا به طور خودکار توسط نرم افزار MCDM انجام میشود). برای این کار، دو روش به جهت امتیازدهی و وزندهی به کار گرفته میشود.
در واقع، روش PAPRIKA، نمرات هر جایگزین در معیارها و در وزن ضرب میشود و سپس نمرات وزنی در کل معیارها جمع میشود تا نمره کل هر گزینه بدست آید.
یا DCE، روش رگرسیون مقدار هر گزینه (یا “مطلوبیت”) یا احتمال ترجیح آن توسط تصمیمگیرندگان را تخمین میزند.
حمایت از تصمیمگیری
نتایج تصمیمگیری چند معیاره را میتوان در جداول یا نمودارها ارائه داد تا تصمیمگیرندگان بررسی لازم را انجام دهند. همانطور که برای هر تجزیه و تحلیل مبتنی بر ورودی دادههای نامشخص، مهم است که قدرت نتایج را از طریق تجزیه و تحلیل حساسیت به تغییرات قابل قبول در عملکرد گزینهها (مرحله ۳)، نمرات آنها در معیارها (مرحله ۴) و وزن معیارها (مرحله ۵) بررسی کنید.
در برخی از برنامهها، ملاحظات دیگری علاوه بر نتایج تصمیمگیری چند معیاره نیز ممکن است مرتبط باشد. به عنوان مثال، تصمیمات دارای پیامدهای مربوط به بودجهها، مانند تصمیمگیری در مورد پروژه یا سرمایهگذاری که شامل مقایسه مزایای هر گزینه است. توسط نمره کل تصمیمگیری چند معیاره نشان داده میشود و نسبت به هزینههای آنها (و شاید همچنین با در نظر گرفتن عوامل دیگر مانند استراتژیک یا عوامل قانونی) بررسی خواهد شد. به عنوان مثال، میتوان از نمودار مقدار پول استفاده کرد.