استراتژی
استراتژی رهبری هزینه چیست و چه مزایا و معایبی دارد؟
رقابت اساس موفقیت یا شکست شرکتها است. شرکتها به این دلیل رقابت میکنند که به دنبال بهترین موقعیت در صنعت هستند.
برای به دست آوردن مزیت رقابتی در صنعت، شرکتها میتوانند میان موارد زیر یکی را انتخاب کنند:
- استراتژی تمایز (Differentiation Strategy)
- استراتژی رهبری هزینه (Cost Leadership Strategy)
- استراتژی تمرکز (Focus Strategy)
بنگاههای اقتصادی با رویکرد رهبری هزینه میتوانند مشتریانی را که همیشه ترجیح میدهند محصول را با قیمت کمتری خریداری کنند، به راحتی جذب نمایند.
سوال این است که چگونه؟ چگونه رهبری هزینه به کسب و کارها اجازه میدهد تا در مواقعی که قیمت عامل تعیینکننده است، از مزیت رقابتی برخوردار شوند؛ یعنی در بازار حساس به قیمت. پس، استراتژی رهبری هزینه چیست؟ در این مقاله به آن خواهیم پرداخت.
رهبری هزینه چیست؟
رهبری هزینه به معنای ایجاد یک مزیت رقابتی از طریق کاهش هزینه عملیات است. در واقع کاهش هزینههای عملیاتی تا حدی که بتوانید محصولات خود را با قیمت پایینتر از رقبا بفروشید در حالی که سود را منظم یا زیاد نگه میدارید.
این استراتژی زمانی مفید است که شما در یک بازار قیمتمحور رقابت میکنید. با این حال، این لزوماً بدین معنا نیست که شرکتی که استراتژی رهبری هزینه را به کار میبرد، قیمتی پایینتر از رقبا دارد.
کاهش هزینههای عملیاتی ممکن است روی کاغذ آسانتر به نظر برسد اما در واقعیت، خیلی ساده نیست. بنابراین، شرکتها چگونه استراتژی رهبری هزینه را به طور موثر اجرا میکنند؟ روشهای مختلفی برای انجام این کار وجود دارد، اما در اینجا دو روش معمول را آوردهایم:
- دستیابی به مقیاس اقتصادی با کمک تولید در مقیاس بزرگ.
- وارد کردن نوآوری در فرآیند تولید.
چگونه یک شرکت میتواند هزینه تولید را کاهش دهد؟ بهترین راه برای این کار خرید مواد اولیه با کمترین قیمت ممکن است. سپس، شما به نیروی کار (ایدهآل، کم هزینه) نیاز دارید که مواد اولیه را به یک محصول با ارزش تبدیل کند.
با این حال، یک چیز را در ذهن داشته باشید. هزینه یک محصول همیشه متفاوت از قیمت محصول است. هزینه، کل مبلغی است که یک شرکت برای رساندن محصول به شرایط قابل فروش پرداخت کرده است. قیمت مبلغی است که مشتری برای محصول میپردازد. تا زمانی که یک شرکت کالا(های) خود را در یک مرحله سربه سر نگذارد، قیمت محصول بالاتر از قیمت تمامشده آن است. به همین دلیل استراتژی رهبری هزینه با استراتژی رهبری قیمت (Price Leadership Strategy) متفاوت است.
تفاوت بین رهبری هزینه و رهبری قیمت
رهبری قیمت و رهبری هزینه دو استراتژی بازاریابی متفاوت هستند، اما مردم اغلب آنها را اشتباه میگیرند. به عنوان مثال، رهبری قیمت به معنای این است که شرکت محصولات خود را با قیمت پایین عرضه کند. اما رهبری هزینه به این معنی است که شرکت از هزینه عملیاتی کمتری برخوردار است. شرکتی که رهبری هزینه را اجرا میکند لزوماً قیمت محصولات پایینتری ندارد.
رهبری قیمت
رهبری قیمت به این معنی است که یک بنگاه برای تولید محصولات خود با قیمت پایین کار میکند. این بدان معنا نیست که هزینه تولید شرکت نیز کمتر است. این شرکت ممکن است محصولات خود را با حاشیه سود بسیار پایینتر به فروش برساند. در حقیقت، بعضی اوقات شرکتها حتی محصولات خود را با ضرر میفروشند تا بیشترین نفوذ در بازار را داشته باشند.
به عنوان مثال، شرکتهای آنلاین نمونه کاملی از استراتژی رهبری قیمت هستند. آنها اغلب با قیمت پایینتر و حاشیه سود کمتری کار میکنند تا حداکثر سهم بازار را بدست آورند. این شرکتها با افزایش حجم فروش سود خود را افزایش میدهند. بنابراین، آنها بیشتر از رهبری هزینه، رهبری قیمت را به کار میبرند.
رهبری هزینه
رهبری هزینه به معنای تمرکز شرکت در کاهش هزینه تولید یا بهرهبرداری است. این شرکت هنوز هم ممکن است محصول(های) خود را با قیمتهای رقابتی در بازار بفروشد. به عنوان مثال، این شرکت همان قیمتهای رقبا را دارد. این بدان معناست که شرکت حتی با قیمت مشابه بازار سودهای کلانی کسب میکند.
با این حال، رهبری هزینه بیشتر با همکاری استراتژی رهبری قیمت کار میکند. رهبری هزینه یک استراتژی رایج برای شرکتهایی است که در بازارهای قیمتمحور رقابت میکنند. با این اوصاف، ممکن است شرکت هزینههای عملیاتی پایینی را نیز بدست آورد و محصول(های) خود را با قیمت پایینتری نیز بفروشد.
راههای دستیابی به استراتژی رهبری هزینه
دستیابی به مزایای واقعی روش رهبری هزینه کار سادهای نیست. اما این بدان معنا نیست که “غیرممکن” است. همانطور که در بالا ذکر شد، استراتژی رهبری هزینه بر کاهش هزینههای تولید یا بهرهبرداری یا ایجاد یک مزیت رقابتی متمرکز است.
در حال حاضر، تولید در مقیاس گسترده یک روش موثر برای کاهش هزینه بهرهبرداری است. دو نوع اساسی هزینه وجود دارد:
- هزینههای ثابت (حقوق، مالیات املاک، بیمه، استهلاک، اجاره ساختمان و غیره)
- هزینههای متغیر (هزینه آب و برق، هزینه کار مستقیم، هزینه مواد و غیره)
در صورت افزایش حجم تولید، شرکت میتواند هزینههای ثابت خود را به راحتی کاهش دهد. اجاره ساختمان، مالیات املاک یا حقوق مدیران، سرپرستان و غیره، صرف نظر از کل واحدهای تولید شده، ثابت خواهد ماند. بنابراین، کاهش هزینههای ثابت یکی از روشهای عالی برای کاهش هزینه کلی تولید است.
جدا از این، پیشرفتهای فناوری همچنین میتواند به شرکت در بهرهبرداری از مقیاس تولید کمک کند. چندین استراتژی رهبری هزینه دیگر وجود دارد که میتواند به شرکت در دستیابی به هدف نهایی کمک کند:
مقیاس اقتصادی (Economies of Scale)
فرآیند تولید بسیار کارآمد همیشه هزینههای تولید را کاهش میدهد. شرکتها میتوانند با کاهش هزینههای تولید به مقیاس اقتصادی دست پیدا کنند. با این حال، این تنها برای شرکتهای بزرگی که از روش تولید در مقیاس بزرگ پیروی میکنند، امکانپذیر است.
جمعبندی
استراتژی رهبری هزینه در هر صنعتی جواب نمیدهد. به عنوان مثال، مشتریانی که کالاهای لوکس خریداری میکنند به اندازه کسی که قصد تهیه کالاهای معمولی را دارد، به قیمت اهمیت نمیدهند.
همچنین، گاهی اوقات بهترین کار این است که یک کسب و کار کوچک به هیچ وجه در قیمت با رقبای بزرگتر رقابت نکند. به عنوان مثال، یک فروشگاه پیراشکی ممکن است نتواند تجهیزات موجود را برای تولید انبوه پیراشکی مانند رقبای ملی خود داشته باشد، اما میتواند شیرینیهای خود را به عنوان دستساز تبلیغ کند تا کیفیت محصول بهتری را به مشتریان ارائه دهد.