مدیریت فرایندهای کسب و کار
راهنمای کامل روش شش سیگما (Six Sigma)
دست کم یک قرن است که دنیای صنعت در پی کارآیی بیشتر و کیفیت بالاتر در تولید میباشد. این تلاش توسط افرادی مانند شوارت و تیلور در اوایل قرن بیستم تعریف شد و با ارائه نظریهها و روشهای بهبود، مورد بررسی، آزمایش و اجرا قرار گرفت. یکی از موثرترین روشها در ۳۵ سال گذشته، شش سیگما (Six Sigma) بوده است. این روش که در ابتدا در تولید تدوین شده بود، اکنون در زمینههایی مانند مراقبتهای بهداشتی و دارایی، در شرکتهای بزرگ سراسر جهان استفاده میشود.
در این مقاله ما روش شش سیگما را به طور کامل مورد بررسی قرار خواهیم داد.
شش سیگما چیست؟
شش سیگما وقتی به خوبی استفاده شود، میتواند یک ابزار قدرتمند باشد. همانطور که مشاور جنیفر ویلیامز میگوید: “من صنعتی را پیدا نکردهام که نتواند از شش سیگما سود ببرد.”
شش سیگما مجموعهای از روشها و ابزارها برای بهبود فرایندهای کسب و کار و مدیریت کیفیت است. هدف شش سیگما بهبود کیفیت با یافتن عیوب، تعیین علت آنها و بهبود فرایندها برای افزایش تکرارپذیری و دقت نتایج فرآیند است. با بهبود کارآیی و کاهش نقصها، کیفیت و به موقع بودن تحویل محصول و به طور ایدهآل، شور و اعتماد کارکنان، و سرانجام نتیجه نهایی شرکت بهبود مییابد.
با هدف دستیابی به خروجی تقریباً بینقص، شش سیگما از روشهای آماری برای تشخیص مشکلات و بهبود فرایندها استفاده میکند. پروژههای بهبود دادهمحور با مراحل خاصی در یک دنباله مشخص و با اهداف بهبود خاص در نظر گرفته میشوند که اهداف ارزشی نام دارند. تیمهایی با دانش عمیق از متدولوژی شش سیگما برای حمایت، مدیریت و تکمیل پروژه ایجاد میشوند.
این روش متداول که در دهه ۱۹۸۰ به کسب و کارهای آمریکایی راه پیدا کرد، در حال حاضر یک روش جهانی است. طرفداران شش سیگما مزایای آن را کاهش ضایعات، درک بهتر نیازهای مشتری، کاهش زمان تولید و صرفهجویی در هزینه تا ۵۰ درصد اعلام کردند.
شش سیگمای ناب (Lean Six Sigma) چیست؟
نوعی از چارچوب شش سیگما وجود دارد که در آن اصول مدیریت ناب با روشهای شش سیگما ترکیب میشود. مدیریت ناب به دنبال کاهش ضایعات و در نتیجه زمان چرخه تولید است، در حالی که شش سیگما بر کاهش تنوع بین تحویلها تمرکز دارد. شش سیگما سپس بر یافتن و رفع نقصها تمرکز میکند، در حالی که مدیریت ناب سعی دارد در وهله اول از بروز نقص جلوگیری کند.
در بهترین حالت، مدیریت ناب ابتدا برای افزایش کارایی معرفی میشود و سپس روشهای شش سیگما برای تنظیم دقیق آن اعمال میگردند. بخشهای تولید، مراقبتهای بهداشتی، مالی، فناوری اطلاعات و سایر زمینهها از شش سیگمای ناب استفاده میکنند.
تاریخچه شش سیگما
اگرچه اصطلاح sigma (با s کوچک) در دهه ۱۹۲۰ در کنترل فرآیند آماری استفاده میشد، اما موتورولا برای اولین بار در سال ۱۹۸۴ از شش سیگما به عنوان هدف کیفیت نام برد. ۶۰ سال گذشته تئوری بهبود کیفیت، از جمله مدیریت کیفیت کلی و به صفر رساندن نقصها به توسعه روش رسمی که امروزه شناخته شده است، کمک کرد.
با گذشت زمان، موتورولا متوجه شد که میتواند بسیاری از ابزارها و روشهای مورد استفاده برای دستیابی به نقایص کمتر در تولید قطعات را در سایر جنبههای کسب و کار به کار گیرد. در سالهای بعد، سایر شرکتهای بزرگ مانند Allied Signal نیز از این روش استفاده کردند. اما شش سیگما در اواخر دهه ۱۹۹۰ هنگامی که رئیس و مدیرعامل جنرال الکتریک، جک ولش، صرفهجویی خارقالعادهای را در نتیجه استفاده از شش سیگما اعلام کرد، به شهرت واقعی رسید.
ISO (سازمان بینالمللی استانداردسازی) اولین گواهینامه شش سیگما را در سال ۲۰۱۱ منتشر کرد، اما هیچ سازمانی مجموعه قطعی از دانش مربوط به شش سیگما را منتشر نمیکند. ممکن است شرکتها، موسسات آموزش عالی و شرکتهای مشاوره استانداردها و آموزشهایی را ارائه دهند که تفاوت اندکی با هم دارند.
در دهه ۲۰۰۰ شاهد تولید ناب، با تأکید بر کاهش ضایعات و بهبود جریان فرآیند، همراه با اصول شش سیگما و تشکیل شش سیگمای ناب بودیم. این چارچوب روشهایی را برای سادهسازی فرایندها و سپس تشخیص و رفع نقصها و ناکارآمدیها به سازمانها ارائه میدهد.
مزایای شش سیگما چیست؟
شش سیگما به عنوان یک روش جدید، بر اهداف قابل اندازهگیری، به ویژه اهداف مالی تمرکز کرد. شما میتوانید از طریق تصمیمگیری مبتنی بر داده، بر اساس فرایندهای آماری و نه فرضیهها به اهداف برسید.
جمعبندی
شش سیگما به متدولوژی اشاره دارد که توسط دادهها و آمار هدایت میشود. این روش توسط کسب و کارها برای از بین بردن نقایص و بهبود هر یک از فرایندها به منظور افزایش سود مورد استفاده قرار میگیرد.