فرهنگ سازمانی

معرفی استارتاپ‌هایی که ساختار سازمانی را دچار تحول کرده‌اند

همانطور که در این مقاله خواهیم خواند، برخی از عناصری که ما آن‌ها را بخشی از محل کار عادی می‌دانیم توسط شرکت‌های نوپا به نفع مدل‌های جدید کنار گذاشته می‌شوند.

اما چرا این عناصر و روش‌های قدیمی رها می‌شوند؟

برای برخی شرکت‌ها، این به دلیل کاهش سربار است. برای دیگران، برای یافتن راه‌های جدید جهت مبارزه با مشکلات سنتی یک شرکت در حال رشد انجام می‌گردد. همچنین می‌تواند به دلیل دستیابی به طیفی گسترده‌تر از استعدادها، افزایش سازگاری، یا حرکت در محیط های اقتصادی نامطمئن باشد.

هدف نهایی، موفقیت بیشتر شرکت است.

این مقاله به ساختار سازمانی چهار تا از موفق‌ترین استارتاپ‌های موجود در جهان و اینکه چرا آن‌ها ساختار سلسله مراتبی قدیمی را کنار گذاشته‌اند، نگاه می‌کند.

ظهور و سقوط ساختارهای سازمانی مسطح

مسطح کردن ساختارهای سلسله مراتبی واقعا جالب به نظر می‌رسد. این کار احساس سرکشی، فراتر رفتن از مرزها و نوآوری را دارد که استارتاپ‌ها دوست دارند در فرهنگ خود داشته باشند.

شرکت‌های فناوری کلیشه‌ای اغلب در رسانه‌ها (گاهی بدون اغراق) با شیوه‌های کاری غیرعادی به تصویر کشیده می‌شوند: پیتزا برای همه، تنیس روی میز در هر اتاق، و مبل‌های بادی به جای صندلی.

کلید همه این‌ها حذف مدیریت میانی و قادر ساختن کارکنان به سازماندهی و مدیریت خودشان است. این اساساً به معنی کارمندان آزاد با محدودیت‌های کم (یا حتی بدون محدودیت) در مورد کاری که با وقت خود انجام می‌دهند، است.

در حالی که این سناریو شبیه یک محل کار آرمانی به نظر می‌رسد، بسیاری از مدافعان اولیه ساختار مسطح اکنون می‌گویند که چنین سناریویی خیلی کاربردی نیست. “کاربردی نیست” در واقع یعنی “محکوم به شکست است و شرکت شما را نابود می‌کند”.

با این حال آیا واقعاً چنین است؟ بیایید بررسی کنیم.

هولاکراسی زاپوس (Zappos)

در سال ۲۰۱۳، مدیرعامل تونی هسیه اعلام کرد که مدل کسب و کار شرکت زاپوس به یک مدل هولاکراتیک تغییر خواهد کرد.

برای کسانی که در جریان ایده‌های کسب و کار در ده سال اخیر نیستند، هولاکراسی یعنی:

هولاکراسی روشی جدید برای ساختار و اداره سازمان شما است که جایگزین مدیریت متعارف می‌شود. قدرت در سراسر یک ساختار سازمانی مشخص توزیع می‌گردد؛ به افراد و تیم‌ها آزادی می‌دهد در حالی که آن‌ها را با اهداف سازمان هم‌سو نگه می‌دارد.

اساساً هولاکراسی ضد ساختارهای سازمانی است.

اگر Zappos Insights را بررسی کنید، آن‌ها هنوز هم به شدت در مسیر هولوکراتیک هستند. با این حال، کمی تحقیق نشان می‌دهد که این شرکت بی سر و صدا رویکرد خود را تنظیم کرده است. همانطور که مشخص است، اگر مردم ندانند که باید چه کاری انجام دهند، تمایل چندانی به کار کردن ندارند.

زاپوس می‌گوید این «تکامل» به این دلیل است که هولوکراسی برای تمرکز بر کار طراحی شده است در حالی که در زاپوس «همه چیز درباره مردم است».

زاپوس به جای رویکردی کاملا مسطح، اکنون از «رهبرانی» استفاده می‌کند که کارکنان را مسئول می‌دانند، اهداف و انتظارات واضحی را بیان می‌کنند و قوانین و دستورالعمل‌های شرکت را به اجرا درمی‌آورند.

خودتان می‌توانید از تجربیات زاپوس نتیجه‌گیری کنید.

بافر: شفافیت، گروه‌های ضربت، و “تیم‌های کاملاً توزیع شده”

تا نوامبر ۲۰۱۵، بافر آنقدر رشد کرد که زمان آن رسیده بود که به طور جدی در مورد ساختار سازمانی خود فکر کند. در نتیجه، آن‌ها برخی از عناصر سلسله مراتبی سنتی را پیاده‌سازی کردند، اما این نیز واقعاً کارساز نبود.

سپس بافر در مورد آزمایش هولوکراسی زاپوس و کتاب فردریک لالوکس، اختراع مجدد سازمان‌ها (Reinventing Organizations)، آشنا شد.

بافر بدون هیچ فکری یک ساختار کاملاً مسطح را در پیش گرفت. به گفته یکی از بنیانگذاران، لئو ویدریچ:

ما فقط خودمان را شل کردیم و پیام این بود: «همه بدون راهنمایی یا رهبری زیاد، بروید دریابید که می‌خواهید چه کار کنید و تمرکزتان را روی همان بگذارید.»

مسطح کردن ساختار شرکت شامل موارد زیر بود:

  • حذف همه مدیران
  • عدم وجود جلسات یک به یک و جلسات راهنمایی
  • مشارکت بیشتر مدیران قبلی در نقش‌ها و وظایف روزمره
  • اجازه دادن به مردم برای انتخاب آزادانه پروژه‌ای که می‌خواهند در آن شرکت کنند

این رویکرد به خوبی پیش نرفت. بافر، مانند زاپوس، با موضوع مدیریت بیش از حد خود مواجه شد. ویدریچ فقدان راهنمایی یا مسئولیت‌پذیری را برای کارمندان “بسیار طاقت‌فرسا” توصیف می‌کند.

در نهایت، بافر تصمیم گرفت که کمی سلسله مراتب می‌تواند چیز خوبی باشد. آنها جلسات یک به یک و جلسات مربی‌گری را بازگرداندند، تیم‌ها را به «گروه‌های ضربت» تبدیل کردند و سیاست شفافیت مطلق را اجرا نمودند.

جمع‌بندی

بنابراین آیا ساختار سازمانی مسطح متعلق به گذشته است؟

خب، بستگی دارد.

شاید یک کلمه بهتر برای آن، ساختار افقی باشد. یک ساختار سازمانی مسطح به‌عنوان ایستا و حتی راکد ظاهر می‌شود. یک ساختار افقی همیشه رو به جلو است. این می‌تواند یک خط مستقیم یا خطی باشد که در اطراف موانع به صورت زیگزاگ حرکت می‌کند.

نحوه ساختار کسب و کارتان به اندازه، صنعت و فرهنگ موجود بستگی دارد.

هیچ پاسخ درستی وجود ندارد.

با این حال، اگر به آزمایش ساختار سازمانی فکر می‌کنید، مطمئن باشید که این کار را به دلایل درست و با استدلال درست انجام می‌دهید.

برای ایجاد تغییری به اندازه زاپوس نیاز دارید به مدل خود اعتماد کامل داشته باشید و این به معنای پذیرش افزایش ریسک است.

از سوی دیگر، ساختار سازمانی بیس‌کمپ از ساختارهای موثر اثبات‌شده بیرون می‌آید و به طور همزمان نوعی رفتار آشکار در عناصر تجربی مانند بافر را ترویج می‌کند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دوره جامع و بلندمدت «تحلیلگر حرفه‌ای کسب‌وکار» با رویکرد کاربردی و اجراییاطلاعات بیشتر و ثبت‌نام
بستن