استراتژی

مقایسه OKR و BSC، کدام یک برای سازمان بهتر است؟

فضای کسب و کارهای امروزی توجه شرکت‌ها و سازمان‌های مختلف را به کارایی و عملکرد مناسب جلب کرده است. گرچه این امر منطقی است، اما چالش‌هایی را برای کسب و کارها ایجاد می‌کند که آنها تا کنون تجربه نکرده بودند. با این حال، روش‌های مدیریت عملکرد باعث تغییر نحوه مدیریت چالش‌ها در زمان‌های نامشخص می‌شوند و به مدیران کسب و کار کمک می‌کنند تا برنامه‌های آینده خود را طبق برنامه‌ریزی انجام شده، پیش ببرند.

خبر خوب این است که چندین گزینه در دسترس است تا شرکت‌ها بتوانند از بین آنها انتخاب کنند. ارزیابی دقیق نیازهای شما راهی عالی برای شروع روند تصمیم‌گیری در مورد سیستم مدیریت عملکرد شما است. ابزارهای مدیریتی متنوع موجود از تلاش تیم‌ها (از سطوح بالا به پایین) در هر سازمانی پشتیبانی می‌کنند. در این مقاله، ما دو مدل اصلی در این زمینه را بررسی می‌کنیم که به این ظرفیت کمک شایانی می‌کنند: OKRها و کارت امتیازی متوازن (BSC).

کارت امتیازی متوازن (BSC)‌ چیست؟

BSC یک چارچوب استراتژی است که مهمترین اولویت‌های استراتژیک یک شرکت را در چهار زمینه تعیین می‌کند. این چهار دیدگاه عبارتند از:

  • امور مالی
  • مشتریان
  • فرایندهای داخلی
  • یادگیری و رشد

برای موفقیت در هر کسب و کاری، بررسی این چهار وجه، حیاتی تلقی می‌شوند زیرا که BSC، برای کمک به سازمان در جهت تعیین اهداف اصلی، برنامه و اقدامات در این چهار زمینه طراحی شده است. BSC چندین دهه است که یک ابزار مدیریتی بسیار محبوب است و بسیاری از کسب و کارهای موفق از آن برای شفاف‌سازی و ابلاغ اهداف استراتژیک خود استفاده می‌کنند.

در تعریفی دیگر

کارت امتیازی متوازن، پروژه‌ها و فرایندها را به گونه‌ای بهم پیوند می‌دهد که قادر باشند عملکرد را از چهار منظر مختلف اندازه‌گیری کنند. این عناصر، استراتژی‌هایی مانند نقاط عطف و تکمیل پروژه را در مقابل OKRها قرار می‌دهند که بر تلاش‌های عملیاتی تمرکز دارند. BSC قدرت و انعطاف‌پذیری را به تیم‌هایی که از آن استفاده می‌کنند، ارائه می‌دهد. پاسخگویی را تشویق کرده و کار گروهی را به طور یکنواخت تعیین می‌کند.

شرکت‌هایی که از BSC استفاده می‌کنند از رویکرد کلی آن در زمینه استراتژی بسیار راضی هستند. مهمترین نقطه ضعف BSC این است که پذیرش آن باید در کل سازمان اتفاق بیفتد. در غیر این صورت یا اثر بخشی آن کاهش می‌یابد و یا هرگز در سطح شرکت به درستی پیش نمی‌رود.

اهداف و نتایج کلیدی (OKR) چیست؟

چارچوب اصلی اهداف و نتایج کلیدی (OKR) به دنبال ایجاد چند هدف اصلی برای یک سازمان (یا فرد) است. به طور معمول بین سه تا پنج هدف مورد نظر قرار می‌گیرد و سپس به همان تعداد، نتیجه به دست آمده برای اندازه‌گیری و تجزیه و تحلیل عملکرد، در دست خواهیم داشت. هر کار و هدفی به تیم‌ها نیاز دارد تا نتایج خود را به صورت کمی‌ پیش ببرند. اهدافی که برای اولویت‌بندی انتخاب می‌کنید به خود شما بستگی دارد.

جالب توجه است که طراحی OKRها نیز برای دهه‌ها وجود داشته است. این اصطلاح اولین بار توسط Andrew Grove، مدیر عامل سابق اینتل، در اوایل دهه ۱۹۸۰ به عنوان نوعی به روزرسانی رویکرد مدیریت بر اساس اهداف پیتر دراکر، مورد استقبال قرار گرفت.

یک نمونه موفق OKR

یکی از دلایلی که رویکرد OKR بسیار مورد توجه قرار گرفته است استفاده از آن در شرکت گوگل است. پس از آنکه این ایده در اواخر دهه ۱۹۹۰ توسط John Doerr سرمایه‌گذار اولیه گوگل) به این شرکت معرفی شد. از آن زمان، OKRها توسط دیگر شرکت‌های برتر مانند توییتر، اسپاتیفای و لینکدین پذیرفته شده‌اند.

تفاوت اصلی بین BSC و OKR چیست؟

همانطور که می‌بینید، هر دو چارچوب شباهت‌های زیادی دارند. با این حال، تفاوت‌های مشخصی بین این دو سبک وجود دارد. در اینجا چند تفاوت اصلی وجود دارد که BSC و OKR را از هم جدا می‌کند.

  • شفاف‌سازی نتایج

BSC در انتقال نتایج کمی بهتر است. برخی از مدیران نتایج دقیق‌تر را در بین پروژه‌های تحت مدیریت BSC می‌دانند. وقتی خواندن اهداف راحت‌تر باشد، ممکن است برای مدیریت پروژه‌ها مفیدتر نیز باشد. بعلاوه، به شما امکان می‌دهد بعد از شناخت فرصت‌های موجود، بینشی کسب کرده و آن را عملی کنید.

  • تناوب اندازه‌گیری

بررسی عملکرد OKR در دفعات بیشتری اتفاق می‌افتد. عملکردهای BSC به صورت بررسی سالانه است. OKRها علاوه بر بررسی سالانه، هفتگی، ماهانه و فصلی نیز کار می‌کنند. با توجه به تغییر سریع محیط، OKRها برای نیازهای سازمان‌های امروزی منطقی‌تر هستند. استفاده از OKR به سازمان‌ها فرصت می‌دهد مسیر خود را اصلاح کنند، قبل از اینکه در جهت مخالف خیلی پیش رفته باشند.

نتیجه سخن

به احتمال زیاد در سیر مطالعات خود در باب موفقیت و مدیریت عملکرد سازمان‌ها، مطالبی را خوانده‌اید که به مبحث طراحی OKRها و یا کارت امتیازی متوارن (BSC) اشاره داشته‌اند. در متن پیش رو به بررسی تفاوت‌های این دو روش پرداختیم و در نهایت مزایای ادغام این دو رویکرد را با یکدیگر، بررسی کردیم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دوره آموزشی «مدیریت محصول» با مدرسانی از دیجی‌کالا و اکالا ؛ با رویکرد کاربردی و اجراییاطلاعات بیشتر و ثبت‌نام
بستن