استراتژی
تعریف استراتژی و بیانیه استراتژیک
احتمالا بارها اصطلاح “استراتژی کسبوکار” را شنیدهاید. اما لحظهای به این سوال دقت کنید که آیا دقیقا میدانید استراتژی چیست؟ آیا میدانید که در سازمان خود به انواع مختلف استراتژی نیاز دارید؟ در این مقاله، ما در حال بررسی برخی تعاریف رایج از استراتژی هستیم. بر روی سه سطح استراتژیک – استراتژی شرکت، استراتژی واحد تجاری و استراتژی تیم – تمرکز کرده و برخی از ابزارها و مدلهای اصلی مرتبط با هر منطقه را بررسی خواهیم کرد. برای روشن مسیر، بیانه استراتژیک و اجزا مهم آن را نیز در نظر خواهیم داشت.
منظور از هدف راهبردی یا استراتژیک چیست؟
هدف استراتژیک یک سازمان، به معنای وجود چشماندازی برای آینده و دلیل ادامه فعالیت آن است، به شرطی که یک مزیت رقابتی را حفظ کند. هدف استراتژیک تصویری از آنچه سازمان باید بلافاصله درگیر شود تا به چشمانداز شرکت برسد را ارائه میدهد. به کارکنان انگیزه داده و این چشمانداز و مسیر آینده شرکت را روشن میکند.
هدف استراتژیک به مدیریت کمک میکند تا بر روی اولویتها تأکید کرده و بر روی هر کدام از آنها تمرکز کند. هدف استراتژیک چیزی جز تأثیرگذاری بر تواناییهای بالقوه منابع سازمان و صلاحیتهای اصلی برای دستیابی به اهداف ممکن نیست که در ابتدا ممکن است اهداف غیر قابل تحقق در محیط رقابتی باشند. یک هدف استراتژیک بهخوبی بیان شده باید هدفی برای توسعه اهداف استراتژیک یا تنظیم اهداف و چشماندازهایی باشد که نیاز به کنترل حداکثر تواناییهای سازمان دارند.
هدف استراتژیک شامل توجه سازمان به نیاز به پیروزی است. الهامبخشیدن به کارمندان با گفتن اینکه اهداف مهم هستند، را در نظر دارد و تشویق به مشارکت فردی و تیمی را از نظر خواهد گذراند. استفاده از هدف برای تخصیص مستقیم منابع نیر مهم است.
تفاوت این دو مسئله
- تناسب استراتژیک با هماهنگی منابع و پتانسیلهای موجود با محیط خارجی سروکار دارد.
- هدف استراتژیک بر ایجاد منابع و پتانسیلهای جدید تأکید دارد تا فرصتهای آینده ایجاد و مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
تعریف استراتژی
اصطلاح استراتژی سالها توسط رهبران کسبوکار و توسط نظریهپردازان کسبوکار مورد مطالعه قرار گرفته است. با این حال، هیچ پاسخ قطعی در مورد اینکه معنای استراتژی چیست، وجود ندارد. یکی از دلایل این امر این است که مردم به روشهای مختلف در مورد استراتژی فکر میکنند.
بهعنوانمثال، برخی از مردم بر این باورند که شما باید زمان حال را بهدقت تجزیه و تحلیل کنید، تغییرات بازار یا صنعت خود را پیشبینی نموده و از این طریق، چگونگی موفقیت در آینده را برنامهریزی کنید. در همین حال، دیگران فکر میکنند که پیشبینی آینده خیلی دشوار است و آنها ترجیح میدهند استراتژیهای خود را بهصورت ارگانیک تکامل دهند.
دو تعریف مهم استراتژی
گری جانسون و کوان اسکولز، نویسندگان کتاب “اکتشاف استراتژی شرکت”، میگویند که استراتژی جهت و محدوده یک سازمان را در طولانی مدت تعیین میکند و معتقدند که این روش باید نحوه پیکربندی منابع را برای پاسخگویی به نیازهای بازارها و سهامداران، تعیین کند. همچنین، مایکل پورتر، کارشناس استراتژی و استاد دانشکده بازرگانی هاروارد، بر لزوم تدوین استراتژی برای تعریف و برقراری ارتباط موقعیت منحصر به فرد سازمان تأکید میکند و میگوید که این روش باید تعیین کند که چگونه منابع سازمان، مهارتها و شایستگیها برای ایجاد مزیت رقابتی ترکیب خواهند شد.
در حالی که همیشه برخی از عناصر تکاملیافته استراتژی وجود خواهد داشت، در بیشتر نظریهپردازان بر این باورند که برنامهریزی برای موفقیت در بازار مهم است. اینکه سازمانها برای استفاده کامل از فرصتهای پیشروی خود باید آینده را در همه سطوح پیشبینی کرده و خود را برای هر چالشی، آماده کنند. بهعنوان مثال، بسیاری از سازمانهای موفق و سازنده دارای استراتژی شرکتی برای راهنمایی تصویر کلی چشماندازهای خود، به اعضای تیم هستند. سپس هر واحد تجاری در سازمان دارای یک استراتژی واحد تجاری است که رهبران آن برای تعیین چگونگی رقابت در بازارهای فردی خود از آن استفاده میکنند.
به نوبه خود، هر تیم باید استراتژی خاص خود را داشته باشد تا اطمینان حاصل کند که فعالیتهای روزمره اعضا به حرکت سازمان، در مسیر درست کمک میکند. در نتیجه، در هر سطح، یک تعریف ساده از استراتژی میتواند این باشد: “تعیین چگونگی پیروزی در دوره پیشرو.” در ادامه بهصورت عمیقتر به هر سطح از استراتژی در شرکتها، واحدهای تجاری و تیمها خواهیم پرداخت.
استراتژی شرکت به چه معناست؟
در هر کسبوکار، استراتژی شرکتی به استراتژی کلی سازمانی گفته میشود که از چندین واحد تجاری تشکیل شده باشد و در چندین بازار فعالیت میکند. این مسئله تعیین میکند که چگونه شرکت بهعنوان یک کل، ارزش واحدهای تجاری موجود در خود را پشتیبانی و افزایش میدهد و این سوال را پاسخ میدهد که، “چگونه میتوانیم کسبوکار کلی را ساختاربندی کنیم، بهطوریکه تمام قسمتهای آن باهم ارزش بیشتری از آنچه بهصورت جداگانه ایجاد میکند، به وجود آورند؟ “
شرکتها میتوانند این کار را با ایجاد:
- صلاحیتهای داخلی قوی
- تقسیم فنآوری و منابع بین واحدهای تجاری
- افزایش سرمایه بهصرفه اقتصادی
- توسعه و پرورش یک نام تجاری قوی و غیره، انجام دهند.
بنابراین، در این سطح از استراتژی، ما در فکر این هستیم که چگونه واحدهای تجاری درون شرکت باید با هم منطبق شوند و درک کنیم که چگونه منابع باید برای ایجاد بیشترین ارزش ممکن، مستقر شوند. ابزارهایی مانند استراتژیهای عمومی پورتر، ماتریس بوستون، ماتریس ADL و تجزیه و تحلیل VRIO به این نوع تجزیه و تحلیل و برنامهریزی سطح بالا، کمک میکنند.
طراحی سازمان یکی دیگر از عوامل مهم استراتژیک است که باید در این سطح مورد توجه قرار گیرد. نحوه ساختار شما در کسبوکار، افراد و سایر منابع، همه اینها بر مزیت رقابتی تأثیر میگذارد و میتواند از اهداف استراتژیک شما پشتیبانی کند.
نتیجه سخن
در متن پیشرو به بررسی و تعریف استراتژی و بیانیه استراتژیک برای دستیابی به چشماندازهای روشن، پرداختیم. طبق این تعاریف و بررسیها مشخص است که با تعیین اهداف اصلی، میتوان چشماندازهای آینده را در نظر داشت و با تکه بر آنها بیانه استراتژیک یک سازمان را نوشت. در این وضعیت سازمان میتواند استراتژیهای مناسب هر موقعیت را بهخوبی تشخیص داده و انتخاب کند.