مدیریت پروژه چابک و هوش هیجانی (EQ)

درباره نویسنده

اکاترینا باراباش، تحلیلگر کسب و کار و از نویسندگان سایت تحلیلگر مدرن است. او در این مقاله به اهمیت هوش هیجانی در تحلیل کسب و کار و روش چابک می‌پردازد.

در ۸ سال اخیر که به عنوان تحلیلگر کسب وکار (BA) در زمینه IT و البته تحلیلگر هر نوع کسب وکاری فعالیت کردم، تمایل دارم تا پیوندی بین جهان توسعه‌دهندگان و جهان مشتریان ایجاد کنم. احتمالا معلوم است که به دلیل ویژگی‌های شخصی، به اهمیت ایجاد روابط سالم و قابل اعتماد با هر دوی اعضای تیم و مشتری توجه زیادی می‌کنم.

خب بالاخره، خوشحالیم که آغاز به کار و برقراری ارتباط با افرادی کردیم که هدف مشترکی با شما دارند و شما را به خوبی درک می‌کنند. بنابراین، علاوه بر مهارت‌های سخت ضروری، من مهارت‌های نرم بسیاری هم پیدا کردم.

به خاطر آن، شروع به مطالعه روش‌های توسعه هوش هیجانی (در ابتدا توسعه هوش هیجانی خودم) کرده‌ام. بیشتر به روش‌های تکامل هوش هیجانی علاقه‌مند بوده‌ام و بیشتر این احساس را داشتم که تاکنون در مورد آن شنیده‌ام و به آن عمل کردم. من فقط از جانب دیگر و زاویه متفاوتی به این موضوع نگاه کردم. مخصوصا، این موضوع در مورد عمل کردن به روش‌شناسی چابک هم می‌باشد. البته خب در واقع هر تیم در هر شرکتی، روش‌شناسی را با واقعیت‌های خود سازگار می‌کند. با این حال، یکی از قانون‌های اصلی روش‌شناسی چابک، افراد هستند.

افراد و تعامل، بسیار مهم‌تر از فرایندها و ابزار هستند

برای شخص خود من، این موضوع بسیار مهم و ارزشمند است. (بله، من اطمینان ندارم که آیا این قانون برای همکاران IT من هم به اندازه خودم اهمیت دارد یا نه.) به طور مشخص، ایجاد تعامل با کیفیت با افراد و توسعه‌ی این مهارت‌ها، روش‌شناسی برای توسعه هوش هیجانی را هم به ما می‌آموزد.

در روش‌شناسی چابک، برای فعالیت اولیه با یک ویژگی جدید، ما از داستان کاربر (User Story) استفاده کردیم که به این صورت است:

به عنوان <نقش کاربر>، <تعدادی هدف> را می‌خواهم چون <تعدادی دلیل>.

به عنوان مثال، <نقش کاربر (اسم)> <هدف> <دلیل>.

برای توسعه هوش هیجانی و برقراری ارتباط با دیگر افراد، به ما آموخته شده از فرمول‌بندی زیر استفاده کنیم:

من احساس می‌کنم …، به دلیل …، و من تمایل دارم …

به عنوان مثال، <نام احساسات> <دلیل> <هدف>.

معلوم می‌شود با افزایش هوش هیجانی ما، می‌آموزیم که شفاف و ساختارمند تفکر کنیم، همه چیز را با نام‌های مناسب فراخوانی کنیم، هدف نهایی را بشناسیم و رسما بیان کنیم.

با استفاده از روش‌شناسی مدیریت پروژه چابک و هوش هیجانی در کار، می‌آموزیم که همکاری و شناخت خوبی را با همکاران و مشتریان خلق کنیم.

هماهنگ‌سازی بین کسب وکار و IT، نمی‌تواند بدون تعامل حسی و هیجانی با کیفیت انجام شود. این یک عامل بسیار مهم است که به ما اجازه می‌دهد تا سریعا به تغییرات پاسخ دهیم، به ما کمک می‌کند تا نیازها و تقاضاها را درک کنیم، به ما توانایی انعطاف‌پذیر بودن می‌دهد، به ما اجازه می‌دهد تا تغییرات را در کسب وکار مشتریان پیش‌بینی کنیم. اگر تعامل به درستی بنا نشود، زمان بیشتری برای درک آن گرفته می‌شود و بنابراین زمان توسعه را از دست می‌دهیم؛ و به طور کلی تاخیر در انتشار، از دست دادن شهرت و احساس توسعه بیشتر را به ارمغان می‌آورد.

من گمان می‌کنم که قالب جدید ارتباطات مانند تعامل، باید به عنوان بخش الزامی ارتباطات شرکتی و تعامل با مشتری به کار گرفته شود.

تعامل هیجانی به چه معناست؟ واقعا چه زمانی متوجه می‌شویم که ظاهر می‌شود و واقعا چگونه متوجه می‌شویم آن را برپا کنیم؟

به طور مشخص تعامل هیجانی، زمانی‌که مردم در مورد مسائل مشترک بدون تشریفات، بدون هیچ نقش و رتبه‌ای و تنها بر اساس موضوعات روزمره گفتگو می‌کنند، در زندگی روزمره ما ظاهر می‌شود.

برای ساخت رابطه انسانی، چه چیزی نیاز است؟

1. تماس چشمی. ما باید فرد را ببینیم. دانشمندان ثابت کرده‌اند که مغز بشر ۸۰% از اطلاعات غیر کلامی را می‌خواند. فناوری‌های جدید، انواع امکانات را برای ما فراهم می‌کند.
2. حضور فیزیکی. زمانی‌که شما با فرد دیگری در فضای یکسانی قرار دارید، برقراری ارتباط و تبادل افکار آسانتر است. حتی ایجاد یک برخورد بهتر با فردی که با توجه به دلایل خاصی، برقراری ارتباط در ابتدا نتیجه‌ای ندارد، آسانتر است.
3. جلسات منظم، جلسات ناهار، هر چیز دیگری، هر جایی‌که مردم اغلب در مورد زندگی و علایق خود به جای کار گفت‌وگو می‌کنند. در اینجا ما تنها بشر هستیم و بخشی از جهان IT و کسب وکار نیستیم. ما برای داشتن علایق و مسائل مشترک، ظاهر می‌شویم. لطفا توجه داشته باشید، منظور من رابطه دوستی نیست، من در مورد ایجاد شناخت خوب بین افراد سخن می‌گویم. زمانی‌که این موضوع عملیاتی می‌شود؛ مبنای روابط این چنین به وجود آمده، به مباحثه کردن در مورد موضوعات پیچیده و حل مشکلات کمک می‌کند.

اطمینان دارم که این لیست چگونگی ساخت روابط انسانی، می‌تواند توسط متخصصان در هوش هیجانی و روانشناسان توسعه پیدا کند.