تحلیل کسب و کار

مدل قابلیت کسب و کار چیست؟

راهنمای کامل مدل قابلیت‌های کسب و کار

ارتباط بین استراتژی و معماری سازمانی نشان می‌دهد که، توانایی‌های کسب و کار در پیوند بین استراتژی‌ها و مدل‌های کسب و کار به معماری سازمانی و فناوری زیربنایی کمک می‌کنند تا فعالیت‌های یک سازمان به درستی اجرا شوند. درک این پیوند، شرکت‌ها را قادر می‌سازد تا منابع، افراد و فرایندها را برای تغییر شکل دادن خود، در پاسخ به پویایی بازار و برای حفظ برتری رقابتی تنظیم کنند.

در این مجال قصد داریم مبحث مدل قابلیت کسب و کار (Business Capability Model) را باز کرده و نشان دهیم که چگونه می‌توان از آن برای رشد موثر کسب و کار، سازگاری با شرایط بازاریابی و ایجاد مزیت رقابتی استفاده کرد.

تعریف مدل قابلیت کسب و کار

مدل قابلیت کسب و کار آنچه را که کسب و کار از منظر تجارت خالص انجام می‌دهد، توصیف می‌کند. به معنای دیگر این مسئله، نیازهای کلان یک شرکت برای انجام وظایف اصلی خود را هدف می‌گیرد. از نظر عملی، لیستی از توانایی‌های شرکت برای اداره امور روزمره، رشد و انطباق با بازار، مزیت رقابتی است. این بلوک‌های ساختاری با امکان‌پذیر کردن اجرای مدل(های) کسب و کار، از استراتژی شرکت پشتیبانی می‌کنند.

ویژگی‌های مدل قابلیت کسب و کار

  • کل شرکت را با واحدهای بین تجاری و توابع پوشش می‌دهد
  • یک زبان مشترک برای استانداردسازی ارتباطات در سراسر شرکت است
  • ابعاد مختلف یک قابلیت را بیان می‌کند
  • هدف این است که توصیف آنچه شرکت انجام می‌دهد بدون وارد کردن جزئیات نحوه انجام آن بررسی شود

مولفه‌های اصلی

  • افراد: شایستگی‌ها، مهارت‌ها و نیروی کار لازم برای ایجاد یک پایگاه استعدادیابی برای اجرای توانایی.
  • فرآیند: مجموعه‌ای کارآمد از فرایندها و فعالیت‌هایی که برای تولید نتیجه مطلوب طراحی شده‌اند.
  • فناوری: برنامه‌های نرم افزاری، زیرساخت‌های سخت افزاری و ابزارهای لازم برای فعال کردن قابلیت.
  • حاکمیت: تدوین نقش‌ها و مسئولیت‌های روشن، سیاست‌های تصمیم‌گیری برای تسهیل ادغام در داخل و سایر قابلیت‌ها، عملکردها و شرکای تجاری.

دقیقا مانند نقشه‌ای که نشان می‌دهد ساخت و ساز چگونه است، یک مدل قابلیت کسب و کار با هدف توصیف نحوه عملکرد ایده‌آل سازمان، از طریق اجزای تشکیل دهنده آن ارائه می‌شود. همه سازمان‌ها، بدون توجه به اندازه آنها، با استفاده از مجموعه‌ای از قابلیت‌های تجاری بین عملیاتی، فعالیت می‌کنند.

در شرکت‌های مدرن، این قابلیت‌ها می‌توانند بی‌شمار و بسیار پیچیده باشند و از طریق پیشرفت‌های فناوری به طور فزاینده‌ای یکپارچه و خودکار می‌شوند.

سطوح قابلیت کسب و کار

قابلیت‌ها در سطوح مختلف تعریف می‌شوند. همانطور که در مثال زیر نشان داده شده است، بسیار معمول است که توانایی‌های یک شرکت را از بالا به پایین ترسیم کنید. شروع از سطح کل، به منطقه توانایی و حرکت به پایین به زیر قابلیت‌ها و کارهای پردازش شده.

سلسله مراتب          سطح

۰                          حوزه توانایی مدیریت زنجیره تامین

۱                          گروه توانایی اجرای تولید

۲                         قابلیت کنترل هزینه فروشگاه

۳                        زیر قابلیت گزارش مقدار تولید

۴                      وظایفی که جریان فرآیند را برای گزارش مقدار تولید تشکیل می‌دهند

تقسیم‌بندی قابلیت‌ها

هدف اصلی مدل قابلیت کسب و کار، قالب‌بندی دامنه انتخاب‌های مهم و ارائه روشی سیستماتیک برای اولویت‌بندی سرمایه‌گذاری‌ها، در ابعاد یک توانایی است. گفتیم که این ابعاد متشکل از افراد، فناوری، فرایندها و حکمرانی است.

برای دستیابی به آن، توانایی‌های شرکت در دسته‌هایی مانند اساسی، بنیادین و استراتژیک، طبقه‌بندی می‌شوند. این طبقه‌بندی باعث ایجاد تمرکز در مکانی می‌شود که بنگاه اقتصادی باید سرمایه گذاری‌های خود را متمرکز کند.

قابلیت‌های اساسی

قابلیت‌های اساسی با کمک به اتمام عملیات روزانه، به عنوان مثال توانایی‌هایی در زمینه حسابداری یا مدیریت مالی، کسب و کار را پا برجا نگه می‌دارند. بدون اینها، سازمان قادر به انجام عملیات روزمره خود نخواهد بود.

آنها ضمن حفظ سطح آستانه عملکرد، روی کارایی متمرکز می‌شوند. اگر از آستانه صنعت پایین بیایند، هنوز هم می‌توانند برای رقابت بسیار مهم شوند. عملکرد فراتر از حد آستانه توسط مشتریان ارزیابی نمی‌شود. با این حال، عدم دستیابی به آستانه‌ها می‌تواند به سرعت موقعیت رقابتی را تضعیف کند.

دو اصل مهم در قابلیت‌های اساسی

  • آنها به تمایز سازمان از دیگران در بازار کمک نمی‌کنند.
  • مستقیما روی محصولات و خدمات سازمان تأثیر نمی‌گذارند.

با این تعاریف، توانایی‌های اساسی برای اداره مشاغل ضروری است و سازمان باید از طریق استانداردسازی در سراسر این توانایی‌ها برای بهره‌وری عملیاتی تلاش کند.

قابلیت‌های بنیادین (رقابتی)

قابلیت‌های رقابتی باید توسط بهترین روش‌های صنعت پشتیبانی شوند. برای اطمینان از نتایج و مزایای مطلوب، محرک‌های عملکرد و ارزش باید شناسایی شوند. از نظر مشتریان، ویژگی‌های مورد نیاز آنها باید با این قابلیت‌ها مرتبط باشد. این قابلیت‌ها:

  • ارزشمندی را به مشتری نشان می‌دهند
  • منجر به ارائه محصولات و خدمات رقابتی به مشتریان می‌شوند
  • آنها اجازه می‌دهند کسب و کا در بازار همچنان رقابتی باقی بماند
  • به موفقیت درازمدت شرکت کمک می‌کند
  • بر انتخاب مشتری تأثیر می‌گذارند یا پیشنهاد سود اقتصادی را شکل می‌دهند
  • روی اثربخشی کار تمرکز می‌کنند
  • ابعاد عملکردی مربوط به مشتری را نشان می‌دهد که از طریق آن رقبا به طور مداوم برای موقعیت خود ارتقا بخشند
  • از نظر میزان ارزشمندی متفاوت هستند

با تمام این موارد، قابلیت‌های بنیادین (رقابتی) باید با هوشیاری اصلاح و تقویت شوند، زیرا با گذشت زمان نیازهای عملکرد رقابتی افزایش می‌یابد.

قابلیت‌های استراتژیک

به عنوان پایه‌ای برای مزیت رقابتی عمل می‌کنند. آنها ملزم به پیروزی هستند. این قابلیت‌ها باید در مقابل رقبا متمایز بوده و یا برای مشتریان معنی‌دار باشد و یا منبع و مزیت اقتصادی خاصی را در برداشته باشند.

دو نوع اصلی قابلیت‌های استراتژیک

  • قابلیت‌هایی که در حال حاضر به سازمان کمک می‌کنند
  • قابلیت‌های انطباقی که به سازمان کمک می‌کند تا با گذشت زمان یاد بگیرد، سازگار شود و رشد کند

قابلیت‌های استراتژیک، باید توسط بهترین شیوه‌های کسب و کار پشتیبانی شوند. برای اطمینان از نتایج و مزایای مطلوب، محرک‌های عملکرد و ارزش باید شناسایی شوند. آنها همچنین دارای ارزش استراتژیک هستند پس: باید در یک منبع اصلی، در منطقه‌ای با اهمیت استراتژیک، برتری واقعی ایجاد کند.

قابلیت‌هایی که یک مزیت منحصر به فرد را فراهم می‌کنند، نادر بوده و غیرقابل تکرار هستند. به این معنی که رقبا قادر به کپی کردن آنها نیستند.  برای درک بهتر این قابلیت‌ها از چارچوب VRINS استفاده می‌شود.

چارچوب VRINS

  • Valuable: ارزشمند
  • Rare: نادر
  • Inimitable: تکرارنشدنی
  • Non-substitutable: غیر قابل تعویض
  • Sustainable: پایدار

این چارچوب معتقد است که قابلیت‌های استراژیک در عین اینکه به افزایش درآمد و یا کاهش هزینه‌ها کمک می‌کنند، باید بی‌نظیر و غیر قابل تکرار باشند. این قابلیت‌ها می‌توانند مقیاس‌بندی شده و با گذشت زمان با از دست دادن اندکی کارآئی، تکرار شوند.

ارزیابی شکاف قابلیت‌های کسب و کار

از مدل تکامل یافته قابلیت‌ها برای ارزیابی وضعیت فعلی توانایی‌های تجاری شرکت، استفاده می‌شود. این فرایند با ارزیابی وضعیت فعلی توانایی شرکت، با اندازه‌گیری اجزای تکامل یافته تجاری، آغاز می‌شود. متعاقبا، با استفاده از همان مولفه‌ها، وضعیت آینده هر قابلیت را تعریف می‌کنیم. به شکل زیر توجه کنید.

در نتیجه این تمرین، ما دید واضحی از شکاف‌هایی داریم که باید برطرف شوند تا توانایی‌ها به سطح تکامل یافته  مطلوب برسند. برای نمونه:

  • چه هزینه‌های عملیاتی مورد نیاز است؟
  • اهمیت داده‎های مورد استفاده توسط مولفه‌ها قابلیت چیست؟
  • مدیریت چرخه عمر پروژه و در نظر گرفتن مرحله اصلی آن چگونه باید انجام شود؟
  • ارزیابی میزان امنیت و آسیب‌پذیری مولفه‌های اساسی قابلیت چه تأثیری دارد؟

یک سطح تکامل یافته فعلی، تصویری کاملا مستند و همچنین یک تعریف مشخص از وضعیت نهایی برای هر قابلیت‌، ترسیم می‌کند. این تصویر کاری را که شرکت برای برطرف کردن شکاف باید انجام دهد، نشان خواهد داد.

نقشه راه قابلیت کسب و کار

براساس وضعیت تکامل یافته قابلیت فعلی، اهداف و لیست شکاف‌ها، می‌توان اولویت‌بندی و ترتیب‌بندی برنامه‌ها را برای رفع این شکاف‌ها شروع کرد. نتایج این مرحله نقشه راه‌های استراتژیک است که برنامه‌ها و پروژه‌ها را هدایت می‌کند.

یک نقشه راه خاص، نشان دهنده منطقه سرمایه گذاری است که بنگاه اقتصادی باید برای رسیدن به توانایی تکامل یافته قابل قبول، برای دستیابی به اهداف استراتژیک خود، طراحی کند.

چرا باید از یک مدل قابلیت کسب و کار استفاده کنید

مدل قابلیت کسب و کار، ابزاری منحصر به فرد است که توسط معماران بنگاه‌های جهانی مورد استفاده قرار می‌گیرد و برای ترسیم نیازهای کلان سازمان خود به منظور راهبرد بهترِ راه‌حل‌های IT، که نیازهای کسب و کار آنها را برآورده کرده، تلاش می‌کند.

یک مدل قابلیت کسب و کار، در هسته اصلی خود، مجموعه‌ای یکپارچه و جامع از قابلیت‌های تجاری است. این یکی از محصولات قابل تحویل معماری استراتژی در هر سازمانی است که باعث ایجاد فاصله‌ای بین کسب و کار و فناوری اطلاعات می‌شود و به عنوان پایه‌ای برای تحول در شرکت عمل می‌کند.

مدل قابلیت کسب و کار، تکنیکی است که بطور خاص برای نمایش مدل لنگر تجاری شرکت، مستقل از ساختار کلی سازمان، فرایندها، کارکنان یا حوزه‌های آن مورد استفاده قرار می‌گیرد.

به بیان دیگر

معماران مشاغل و شرکت‎ها، مدل‌های قابلیت‌های تجاری را بعنوان مولفه‌ای از دستورالعمل معماری کلی کسب و کار یا سازمانی در نظر می‌گیرند. سپس این مدل‌ها به عنوان ابزاری برای معماران عمل می‌کنند و بحث در مورد سرمایه گذاری استراتژیک (یا واگذاری) مسیر مشخصی را فراهم می‌کنند. قابلیت‌های تجاری به عنوان یک عنصر ساختاری در زمینه حذف افزونگی‌های فناوری اطلاعات سازمان نقش دارد.

ارائه ارزش معماری به ذینفعان شما می‌تواند اشکال مختلفی داشته باشد و یکی از روش‌های اصلی، سادگی و توانایی نشان دادن واضح داستان سازمانی شرکت است. توانایی‌های تجاری در لایه مفهومی تجارت مدل سازی می‌شوند و نمایانگر آنچه که تجارت انجام می‌دهد (یا نیاز به انجام) برای تحقق اهداف و مسئولیت‌های خود دارد.

در ۴ مرحله یک مدل قابلیت کسب و کار بسازید

  1. نیازها را درک کنید

بدانید شرکت شما به کجا می‌رود و چگونه فناوری داخلی می‌تواند به آن در رسیدن به آن نقطه کمک کند. اگر دپارتمان فناوری اطلاعات برای جایی که در نهایت شرکت در آن قرار دارد ضرر کند، تصمیم‌گیری حمایتی غیرممکن است. بازبینی استراتژی و اسناد هدف شرکت و حتی مشارکت افرادی که استراتژی را تعریف می‌کنند، باید اولین قدم در ایجاد یک مدل قابلیت کسب و کار باشد.

  1. قابلیت‌های کسب و کار خود را تعریف کنید

توانایی‌های عمده‌ای را که شرکت شما برای فعالیت به لحاظ سلسله مراتب نیاز دارد در نظر بگیرید. در سطح سطح بالا، فقط باید تعداد انگشت شماری از قابلیت‌های بسیار مهم وجود داشته باشد. هنگامی که این موارد مشخص شد، از بالا به پایین (آنچه شرکت می‌خواهد بدست آورد) و همچنین از پایین به بالا (چه سازمان، فرایندها و افرادی از قبل وجود دارند) فکر کنید.

  1. توانایی‌های کسب و کار خود را ارزیابی کنید

همه قابلیت‌های کسب و کار از نظر ارزش آنها با ذینفع و تأثیر مالی طولانی مدت آنها برابر نخواهد بود. ارزیابی توانایی‌های موجود را به همراه طبقه‌بندی آنها براساس معیارهای تعریف شده، به عنوان پایه‌ای برای تجزیه و تحلیل و برنامه‌ریزی بعدی در نظر بگیرید.

  1. قابلیت‌ها را به برنامه‌ها پیوند دهید

این همان چیزی است که پل ارتباطی بین کسب و کار و فناوری داخلی را ایجاد می‌کند. برنامه‌ها، بر خلاف مولفه‌های واقعی IT، همیشه با یک هدف سازمانی خاص قابل پیوند هستند. کاربران کسب و کار برای تعیین ارزش با آنها کار می‌کنند.

حتما بخوانید:  تفکر سیستمی چیست؟

به همین دلیل، برنامه‌ها می‌توانند به عنوان شاهراه ارتباطی بین معماری کسب و کار و معماری فناوری عمل کنند. یک روش قوی برای نشان دادن این مسئله، به تصویر کشیدن توانایی‌های کسب و کار مستقر شما، در جعبه‌های تو در تو است که هر کدام حاوی برنامه‌های اختصاصی برای آن قابلیت هستند.

دو رویکرد کلی برای ساخت مدل قابلیت کسب و کار

  • یک مدل مخصوص شرکت ایجاد کنید

این رویکرد شامل یک تیم متشکل از متخصصان است که برای تعیین مدل به طور خاص برای خود و شرکت جمع می‌شوند. معمولا این تیم متشکل از معماران کسب و کار، معماران سازمانی، صاحبان فرآیند، صاحبان محصولات، متخصصان عملکردی از بخش‌های دپارتمان مانند منابع انسانی، امور مالی و حسابداری، بازاریابی و فروش و غیره خواهد بود.

سپس، از طریق یک سری کارگاه‌های تسهیل شده، تیم سرانجام با یک مدل توانایی تجاری شروع به کار خواهد کرد. این فرآیند می‌تواند ماه‌ها و حتی بیشتر در شرکت‌های بزرگتر طول بکشد.

  • Straw-model یا رویکرد مرجع نمونه

یک الگوی نمونه مدل توانمندی کسب و کار، تلاش برای مدل‌سازی را تسریع می‌کند، باعث کاهش زمان، انرژی و هزینه ساخت آن از ابتدا می‌شود. یک رویکرد نمونه محور، تلاش‌های اضافی را به حداقل می‌رساند و زمان اتمام را کاهش می‌دهد.

اصطکاک داخلی را کاهش داده و به تیم‌ها اجازه می‌دهد تا به جای بخش بزرگتر از قطعات کوچک و محیطی، روی قسمت‌های خاصی که ممکن است برای شرکت مهم باشد، تمرکز کنند. قابلیت‌هایی که ممکن است در طولانی مدت از اهمیت چندانی برخوردار نباشند.

یک مدل قابلیت کسب و کار می‌تواند یک مزیت رقابتی باشد

منظور از توانمندی کسب و کار، بیان ظرفیت، مواد و تخصصی است که سازمان برای انجام وظایف اصلی خود و دستیابی به اهداف راهنمای خود نیاز دارد. با پیاده‌سازی یک مدل قابلیت کسب و کار در سازمان شما، شرکت می‌تواند به نتایج سازمانی پایدار دست یابد، از جمله:

  • جمع آوری آنچه سازمان شما در حال حاضر انجام می‌دهد و شرح آنچه باید برای پاسخگویی به چالش‌های فعلی و آینده انجام شود.
  • تعریف “آنچه” کسب و کار انجام می‌دهد، به جای “چگونه” انجام آن کسب و کار
  • فراهم آوردن مبانی مشترک برای بحث و برنامه‌ریزی
  • ایجاد ارتباط روشن بین استراتژی و اجرا
  • مشارکت ذینفعان مناسب برای کمک به تعریف استراتژی
  • تعریف دقیق نقش‌ها در کسب و کار
  • مدیریت، ارزیابی ریسک و آمادگی برای اقدامات ابتکاری

نتیجه سخن

در نهایت قابلیت‌های کسب و کار ویژگی‌هایی هستند که در سطوح بالایی معماری کسب و کار قرار دارند. آنها به یک حوزه کسب و کار تعلق دارند، که براساس اصول کسب و کار و نتایج سازمان اداره می‌شود. این قابلیت‌ها با ترکیبی از فرآیند کسب و کار، کارکنان و فناوری تحقق می‌یابد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دوره تخصصی «مدیریت پروژه چابک (اجایل)» با اسکرام مستر ارشد اکالااطلاعات بیشتر و ثبت‌نام
بستن