استراتژی
برنامهریزی استراتژیک لیتل چیست و چگونه اجرا میشود؟
برنامهریزی استراتژیک لیتل بر اساس مفهوم چرخه عمر طراحی شده است. در واقع طول عمر یک محصول بررسی میشود، این روش ساختاری منطقی است که برای انتخاب استراتژی در یک موسسه پیشنهاد میشود. استفاده از این نظریه در طول زمان به عنوان یک مدل برتر برنامهریزی استراتژیک معرفی شده است. این مدل برنامه ریزی توسط Arthur D. Little تدوین شده است و به همین دلیل به این نام معروف شده است. در این مقاله قرار است تقسیم بندیهای مورد نظر برای برنامهریزی استراتژیک لیتل بررسی شود، تعیین موقعیت یک واحد تجاری بررسی شود و مراحل چرخه عمر نیز به صورت گام به گام ارزیابی شود. همچنین از آنجایی که مدل برنامهریزی استراتژیک مک میلان نیز به مدل لیتل نزدیک است برای درک بهتر موضوع به این مدل نیز خواهیم پرداخت.
تقسیم بندی شرکت در مدل برنامهریزی استراتژیک لیتل
برای اجرای مدل برنامهریزی استراتژیک لیتل نیاز است که شرکتها به واحدهای تجاری استراتژیک مختلف تقسیم شوند. اولین قدم برای تدوین برنامهریزی استراتژیک لیتل این است که یک شرکت به مجموعهای از واحدهای تجاری مستقل تقسیم شود. در واقع یک واحد تجاری استراتژیک، موقعیتی کوچک است که به صورت سازمانی فعالیت میکند و قطعاً بازار خاص مربوط به خود را دارد. اینطور که مشخص است اهداف و استراتژیهایی که برای این واحد تجاری در نظر گرفته میشود میتواند هدفمند باشد و یک رویکرد مستقل داشته باشد. در مدل برنامهریزی استراتژیک لیتل نیاز است که تقسیم شرکت به واحدهای تجاری بر اساس مجموعهای از معیارهای داخلی بررسی شود. معیارهای داخلی به واسطه تجهیزات تولیدی مشترک، تکنولوژی یکسان و یا بر اساس کانالهای توزیع مشترک ارزیابی میشود. از سوی دیگر معیارهای خارجی نیز در این بخش ارزیابی میشود که شاید رقبا، قیمت و کیفیت و همینطور مشتریان است و جانشینی محصول و توقف عملیات نیز پیشنهاد میشود.
تعیین موقعیت واحد تجاری در مدل برنامهریزی استراتژیک لیتل
وقتی حجم فروش تغییر کرد یک محصول در واحد تجاری در طول زمان میتواند جایگاه مخصوص به خود داشته باشد و در نهایت چرخه عمر محصول بررسی شود. بر اساس نظریه چرخه عمر نیاز است که یک محصول دارای یک دوره عمر مخصوص باشد. در یک مقطع از زمان این مفهوم پدیدار میشود و میتواند رشد خوبی داشته باشد و بلوغ شکل بگیرد و در نهایت نیز افول به شکل واقعی دنبال شود.
برنامهریزی استراتژیک لیتل دارای یک سری تقسیم بندی مخصوص است:
موقعیت ضعیف: اگر سیستم به دلیلی اشتباهاتی که در گذشته دارند و یا ضعف اساسی خود سودآوری نداشته باشند نمیتوانند موقعیت خود را حفظ کنند و در نهایت وضعیت ارتقا یافتهای دنبال میشود و یا شرکت مجبور است از صحنه خارج شود.
موقعیت مناسب: این بخش با تقسیمبندی زیادی همراه است و به طور کلی واحد تجاری در یک بخش از این بازار فعالیت میکند و در نهایت به شکل رقیب آشکار نمیشود. موقعیتهای خاص برای این بخش اجرا میشود و شرایط استفاده از استراتژیهای متفاوت نیز بررسی میشود.
موقعیت قوی: وقتی واحد تجاری قوی باشد میتواند نسبت به رقبای خود دارای یک مزیت قطعی باشد و البته که بدون توجه به حرکت رقبا میتواند استراتژیهای خود را دنبال نماید و البته که این موقعیت به شکل دقیقتری دنبال میشود.
موقعیت مسلط: برای هر صنعتی شرایط مسلط بودن برای یک شرکت فراهم میشود. یک واحد مسلط در بازار یکتا است و خود برند خود محسوب میشود. البته که رهبر بازار محسوب میشود و در نهایت بازار به نفع آن دنبال میشود.
برنامهریزی استراتژیک مک میلان
اگر برنامهریزی استراتژیک مک میلان را بررسی کنید مدل انتخابی برنامهریزی استراتژیک لیتل برای شما مشخصتر خواهد شد این مدل به طور کلی بر اساس فرایند و محتوا و اجرا بررسی میشود. موقعیتی که برای این مدل از برنامه استراتژیک در نظر گرفته میشود اهمیت زیادی دارد. اجرای مدیریتی برای این بخش شامل قالب است که در راستای طرحریزی، استراتژی، تدوین استراتژی و اجرای استراتژی بررسی میشود. مک میلان معتقد بود که اجزای مدیریتی باید بر اساس زمینه طرحریزی آغاز شود و در نهایت به اجرای آن ختم شود. مسیر این بخش به واسطه شرایط مختلف بررسی میشود.
فرایند تدوین استراتژی در مدل برنامهریزی استراتژیک مک میلان
در فرآیند تدوین استراتژی قرار است که یک سازمان در طی زمان به واسطه آن یک سری استراتژیهای مخصوص را انتخاب نماید. در واقع این فرایند در خصوص تفکر استراتژیک صحبت میکند. فرآیند عمومی برای استراتژیهای موفقیت آمیز وجود ندارد و همه چیز به واسطه آزمون و خطا دنبال میشود. هیچ نوع ابزار مورد تاییدی در راستای تفکر استراتژیک بدون خطا دیده نمیشود اما باید فرایندسازی بر اساس هدف صنعت شرکت بررسی شود.
سوال اینجاست که آیا یک شرکت در مدل برنامهریزی استراتژیک مک میلان حتما باید از فرآیند تدوین استراتژی استفاده نماید. به هر حال همه انسانهای موفق به صورت رسمی به تدوین استراتژی نپرداختند. تمامی شرکتهای موفق در راستای طراحیهای بزرگ به نتیجه نرسیدهاند. اگر قصد دارید برای آینده رقابت کنید تدوین استراتژی برای شما برای پاسخ سوالات مختلفی است. مثلاً سوال میکنید که میخواهید به کجا برسید؟ میخواهید چه چیزی به دست آورید؟ اهداف عملکرد شما به چه صورت است؟ قرار است دستورالعملهای مختلف به چه شکل بررسی شود؟
فرایند تدوین استراتژی در عمل نیاز به ترکیب طراحی منطقی متمرکز دارد. یک سری جنبههای پنهان و آشکار برای این بخش دیده میشود و به بررسی و بحث و تصمیم گیری در مورد استراتژی در سازمانها میپردازد.
در شرکتهای بزرگی که از فرآیند تدوین استراتژی استفاده کردهاند طراحی و پیدایش ترکیب شده است و به هر صورت توازنی بین این دو تا حد زیادی دیده میشود و محیط کسب و کار نیز پیشبینی میشود. فعالیتها و تخصیص منابع نیز با جزئیات مشخصی برای آینده برنامهریزی میشود. از سوی دیگر تلاطم برای شرکت به معنی ارتباط ضعیف تدوین استراتژی با تضمیمات جزئی است که شاید مشکل ساز شود.
تحلیل در فرآیند تدوین استراتژی سازمان به این معنی است که کمک به درک درست از مسائل صورت بگیرد و قرار نیست که پاسخ مورد نظر به فرد داده شود. تکنیکهایی که برای این بخش دیده میشود شامل شناسایی، دسته بندی و درک عوامل اصلی است.
تعریف نیت برنامهریزی استراتژیک مک میلان
این مدل برنامهریزی بالاترین هدف یک سازمان را شامل میشود و موتور محرکی است که سبب میشود اهداف به طور دقیق اجرا شود. نیت استراتژیک در برنامهریزی استراتژیک مک لیتل نیز دیده میشد اما محدودیت بیشتری برای آن در نظر گرفته شده بود. نیت استراتژیک بر اساس نتایج فرآیند تدوین استراتژیک میتواند تغییراتی داشته باشد و یا توسعهای مخصوصی را شامل شود. این مدل از برنامهریزی شده میتواند نقش به سزایی در اجرای محیط پروژه داشته باشد.
تعریف ارزیابی برنامهریزی استراتژیک مک میلان
در این بخش قرار است ارزیابی کلی در مورد یک زمان خاص و بر اساس اثرات اقدامات آینده سازمان داشته باشد. ارزیابی استراتژیک بر اساس فعالیتهای روزانه سازمان را شامل میشود. در مدل برنامهریزی استراتژیک مک میلان به طور کلی یک سری تغییرات دیده میشود. روندهای مورد انتظار برای آینده در این روش بسیار دیده میشود مشخص است که موفقیت در این راستا میتواند بر اساس قضاوت بررسی شود.
موقعیت مدیریت استراتژیک در یک زمینه خاص
برنامهریزی استراتژیک مک میلان به نسبت برنامهریزی استراتژیک لیتل یک سری تفاوتها دارد که بهتر است به شکل دقیق بررسی شود. اول اینکه این مدل به طور کلی در یک زمینه (context) خاص قرار میگیرد و زمینه را برای هر سازمان خاصی در نظر خواهد گرفت. مشخص است که ویژگیهای زیادی بررسی میشود و هر دو محیط درون سازمان و بیرون از سازمان میتواند قابلیت اجرایی خوبی داشته باشد. حوزه مدیریت استراتژیک برای سازمانها بسیار مهم است و البته که نیاز است دامنهای از مسائل استراتژیکی بررسی شود و شناختی عمیق از زمینهها صورت بگیرد.
نقد و بررسی انواع برنامهریزی استراتژیک
هر یک از انواع برنامهریزی استراتژیک دارای اصول طراحی مخصوص به خود هستند. به هر صورت اکثر مدلها از دو بعد اساسی تجزیه و تحلیل محیط داخلی سازمان استفاده میکنند به طوری که نقاط قوت و ضعف مشخص شود. تجزیه و تحلیل دقیق عوامل محیطی در این راستا بخشی از فرصتها و تهدیدهای محیطی را شامل میشود. پاسخگویی به موقع برای هر محیط وابسته به عواملی مانند شناخت تلاطم محیط، شناخت توانمندیهای سازمان و همینطور شرایطی مانند تهاجمی بودن است. مشخص است که تحیلی چشم اندازهای موسسه یا سازمان در برنامهریزی استراتژیک لیتل بسیار دیده میشود گرایشها و خطرها و همینطور فرصتهایی که وجود است میتواند سازمان را دگرگون سازد. شکافی که بین آینده و گذشته دیده میشود مشخص خواهد بود. محیط به صورت دائم در حال تغییر است و سازمان بر اساس بقا و حیات خود میبایست با تغییرات محیطی که جنبه تهاجمی دارند برخورد جدی داشته باشد.
برای اینکه برنامهریزی استراتژیک لیتل و مک میلان به طور دقیق دنبال شود نیاز است که نظام اطلاعاتی قوی متکی به توانمندی و تهاجمی عمل کردن بررسی شود. البته که فرآیند تغییر و افزایش توانمندیها بسیار مهم است. اصول نظام اطلاعاتی میبایست از یک سری فیلترها عبور نماید و البته که محدودیتهایی در مسیر شکل میگیرد.
دادههایی که وارد برنامهریزی استراتژیک میشود باید از نظر مراقبت، طرز تفکر و قدرت از صافیهای موجود عبور کرده باشند و البته که نظارت محیطی قابل پیش بینی را شامل شود.
برنامهریزی استراتژیک لیتل یا مک میلان؟ کدام بهتر است؟
مدلهای مختلفی برای برنامهریزی استراتژیک وجود دارد و در انتخاب هر یک از مدلها نیاز است که نکاتی بررسی شود. گاه برنامهریزی استراتژیک لیتل به صورت ترکیبی با مدلهای دیگر دنبال میشود. هر سازمان یا موسسهای میبایست فرصتها یا تهدیدهای محیطی را شناسایی نماید و در نهایت تحلیل خوبی داشته باشد. سازمانها باید نقاط قوت و توانمندیهایی را در نظر بگیرند و همینطور نیاز است که نقاط ضعف نیز بررسی شود. استفاده از فرصتها میبایست زمینهسازی شود و البته که هر سازمان باید بتواند برخورد خوبی با تهدیدهای محیطی داشته باشد. نقاط ضعف در این راستا میبایست به حداقل برسد.
برنامهریزی میبایست بر اساس دید استراتژیک بررسی شود و شرایط به صورت دائماً تغییر میکند و البته که موفقیت با دید تهاجمی گاه دشوار خواهد بود. برنامهریزی استراتژیک لیتل یک سری نکات را پوشش میدهد در صورتی که در برنامهریزی استراتژیک مک میلان تحلیل تدوین استراتژی بسیار زیر ذرهبین میرود. مشخص است که تعیین هدف نهایی بسیار مهم است. ابزارهای مناسبی ک برای هر بخش دیده میشود بر اساس توانمندیهای داخلی بررسی میشود. انتخاب یک مدل برنامهریزی مناسب میتواند برای هر سازمان یک انتخاب بی نظیر باشد. نشانههای افول در برنامهریزی استراتژیک لیتل بسیار مهم هستند و میتواند ضعف اساسی یک سازمان باشند و باید دقت لازم مبذول شود.
برای آشنایی با سایر مدلهای برنامهریزی استراتژیک پیشنهاد میکنیم حتما “مدل برنامهریزی استراتژیک پورتر” و “مدل برنامهریزی استراتژیک جانسون” را مطالعه کنید.
جمع بندی
برنامهریزی استراتژیک لیتل چرخه عمر محصول را بر اساس روشهای ساختاری منطقی مشخص میکند و البته که تقسیم بندی شرکت به واحدهای تجاری کوچک سهم اصلی برنامهریزی استراتژیک لیتل است. بازار خاص و اهداف مربوط به این بخش اهمیت زیادی دارد. مجموعه معیارهایی که برای برنامهریزی استراتژیک لیتل دیده میشود به واسطه تجهیزات تولیدی مشترک و یا کانالهای توزیعی مشترک بررسی میشود و یک سری معیارهای خارجی وجود دارد که برای رقیبان میتواند بسیار منحصر به فرد و قابل قبول باشد.
توقف عملیات در این زمینه دیده میشود. در برنامهریزی استراتژیک لیتل نیاز است که در مراحل چرخه عمر تعیین موقعیت درستی از یک واحد تجاری صورت بگیرد و البته که جایگاه واحد تجاری نیز مخصوص و قابل قبول است. هر محصول به واسطه دوره عمر خود بررسی میشود و مفهوم کاملی را میتواند مدنظر قرار دهد. موقعیت رقابتی که برای برنامهریزی استراتژیک لیتل دیده میشود میتواند به مرحله بلوغ دست یابد. موقعیت تجاری برای هر واحد میتواند تقسیمات خوبی را شامل شود.