بازاریابی
برند، ارزش ویژه برند و استراتژیهای برندینگ چه هستند؟
در قواعد بازاریابی، یک برند به عنوان یک «نام، عبارت، علامت نمادین (یا ترکیبی از آنها) که سازنده یا فروشنده محصول را تعیین میکند» تعریف میشود
پی تیلور برند را به صورت «یک ابزار بازاریابی که مشتریان را قادر میسازد سازنده محصول را بشناسند» تعریف میکند. نام برند به سازمان کمک میکند تا خودش را از دیگر رقبا متمایز کند. در دنیای رقابتی امروزه، مشتریان انتظار دارند که محصولات برند باشند. مشتریان معمولا با برندی که به آن اعتماد دارند رابطه برقرار میکنند و هر از چند گاهی از آن برند محصولاتی را خریداری میکنند. بعضی از افراد تنها از یک برند خرید میکنند با اینکه جایگزینهای قابل قبولی از آن در بازار وجود دارد. برای مثال شرکتهایی مثل اپل مشتریان باوفایی دارند، که باعث میشود آنها مجدد خرید کند.
ارزش ویژه برند
یک برند چقدر ارزش دارد؟ ارزش ویژه برند به ارزش آن برمیگردد. ارزش ویژه برند به سرعت توسعه نمییابد. یک برند باید به احتیاط پرورش و بازاریابی شود و لذا مشتریان ارزش واقعی آن را دریابند و به آن برند اعتماد کنند. نایک و آدیداس دارای ارزش ویژه بالایی در برند هستند. این برندها حکم به آگاهی بالا و وفاداری مشتری میدهند. اما این برندها چقدر ارزش دارند؟
ارزش گذاری روی برند سخت است، اما همه ما میدانیم ارزش یک جفت کفش نایک بدون هیچ لوگویی بر روی آن به اندازه کسری از قیمت این جفت کفش که شامل لوگوی نایک و برند آن میشود است. کسب و کار فرانشیز برای استفاده از برندینگ متعلق به شخصی دیگر، هزینه میکند. برای مثال مک دونالد، مترو و فست فود ناندوس. گاهی کسب و کارها نام کسب و کارهایی که اسم در کرده اند را میخرند.
استراتژیهای برندینگ
زمانی که یک شرکت برندهایش را مدیریت میکند، تعدادی استراتژی دارد که میتواند ارزش برندش را بالا ببرد، آنها عبارتند از:
بسط خط
اینجاست که سازمانها با معرفی نسخههایی از محصولاتی با مشخصههای جدید به خط تولید قبلیشان چیزی را اضافه میکنند. برای مثال، این بسط میتوان تولید کننده چیپس باشد که خطش را با اضافه کردن طعمهای متفاوت دیگر بسط میدهد.
بسط برند
اگر نام اخیر برند موفق است، شاید نیاز باشد از نام آن در حوزههای جدید کسب و کاری استفاده کنید. برای مثال، گروه ویرجین، برند خود را در فیلمها، خطوط هوایی، موبایلها و بانکداریها بسط داد.
برندهای متعدد
در این جا شرکت تصمیم میگیرد که برندهای بیشتری را معرفی کند. برای مثال کلوگ دارای تعدادی برند در بازار غلات است. چند برنده بودن به سازمان این مکان را میدهد که سود خود را حداکثر کند، اما یک شرکت از رقابت با دیگر برندها برای سهام بازار، خسته میشوند.
برندهای جدید
در این جا یک سازمان تصمیم میگیرد که یک برند جدید را به بازار روانه کند. شاید یک برند جدید برای رقابت با رقبای دیگر استفاده شود، و به عنوان چیزی «تر و تازه» در بازار شناخته شود.