بهرهوری شخصی
عادتهای افراد کارآمد و موثر (کتاب هفت عادت مردمان موثر از استفان کاوی)
همه موفقیت را دوست دارند و میخواهند در مسیر آن پیش بروند. یکی از راه های رسیدن به موفقیت شناخت عادت هایی است که در این مسیر به شما کمک میکند.
پنج عادت از هفت عادت افراد موثر و کارآمد از کتاب «هفت عادت افراد بسیار موثر» را که نوشته ی استفان کاوی (Stephen R.covey) است به طور خلاصه گردآوری کردیم و برای شما در اینجا آورده ایم:
عادت های افراد کارآمد و موثر چیست؟
۱- فعال بودن
اولین عادت که کووی در کتاب خود درباره آن صحبت کرده است فعال بودن است. چیزی که ما را از حیوانات متمایز میکند توانایی های ذاتی ما در بررسی شخصیت خود و تصمیم گیری درباره چگونگی کنترل اثر بخشی خود و دیدن موقعیت هایمان است.
بسیار ساده است که یک انسان برای موثر بودن باید فعال باشد.
۲- عاقبت اندیشی
افراد موثر و کارآمد در ابتدای هر کار در ذهن خود تصویری روشن از انتها و مقصد کار دارند. طبق گفته ی کووی ما برای رسیدن به یک دیدگاه مناسب درباره آنچه میخواهیم میتوانیم از قوه تخیل خودمان استفاده کنیم. و برای اینکه بتوانیم بهتر تصمیم گیری کنیم که در این مسیر از چه ارزش هایی استفاده کنیم باید وجدان خود را به کار بیاندازیم.
عاقبت اندیشی و دوراندیشی در کسب و کار بسیار اهمیت دارد. برای اینکه رهبر خوبی باشیم بهتر است ابتدا دیدگاه راهبردی مناسبی برای سازمان خود تنظیم کنیم و این سوال را از خود بپرسیم که میخواهیم به چه چیزی برسیم؟
۳- اولویت بندی
برای اینکه یک مدیریت موثر و کارآمد داشته باشیم و جزو افراد کارآمد و موثر باشیم باید ابتدا اولویت های خود را تعیین کنیم. اقدامات و کارهای روزمره خود را باید بر اساس مهمترین کار اولویت بندی کنیم و نه بر طبق فوریت و ضرورت آن کار.
۴- تفکر برد-برد
برای ایجاد یک رابطه موثر به طور متقابل، باید شرایطی را ایجاد کنیم که برای هر دوطرف رضایت بخش و سودمند باشد.
کووی میگوید که ۶ پارادایم تعامل انسانی وجود دارد:
- برد-برد: که در آن هر دو طرف برنده میشوند.
- برد – باخت: یعنی اگر من برنده شدم تو باید ببازی.
- باخت – برد: اگر تو ببری پس من بازنده هستم.
- باخت – باخت: هر دو طرف بازنده هستند.
- برد: افراد با ذهنیت برنده مطلق، نیازی نمی بینند که کسی را شکست دهند، خود راهمیشه برنده میدانند..
۵- ابتدا درک کنید، سپس پیشنهاد دهید
ما باید قبل از اینکه به کسی راه حل، توصیه یا پیشنهادی بدهیم و یا ارتباط با شخص دیگری را به طور موثر آغاز کنیم، باید به درک عمیق و دیدگاه درستی نسبت به آن ها برسیم و با آنها همدلی کنیم.
متاسفانه در تعاملات روزمره، ما ابتدا به دنبال راه حل هستیم پیش از اینکه مشکل را تشخیص دهیم و هیچوقت به دنبال درک عمیقی از آن مشکل نیستیم.