استراتژی

مدیریت استراتژیک چیست؟

وقتی صحبت از مدیریت استراتژیک است تنها بررسی چندین قانون و پیروی از آنها ملاک قرار نمی‌گیرد. مدیریت استراتژیک یک روند فلسفی برای مدیریت کسب و کار محسوب می‌شود. مدیران سطح بالا در ابتدا باید شرایط را به صورت استراتژیک بسنجند و بر اساس اندیشه‌های موجود تصمیم به انتخاب یک روند داشته باشند. روند مدیریتی استراتژیک سبب می‌شود که به بهترین نحو اجرا صورت بگیرد و همه افراد سازمان یا کسب و کار بررسی شود. هدف از این مقاله این است که بتوانید جدیدترین و اصلی ترین المان‌های مدیریت استراتژیک را بررسی کنید.

عناصر مهم مدیریت استراتژیک

تحلیل موقعیت، فرمول بندی استراتژی، اجرای استراتژی و ارزیابی آن ۴ عنصر مهم در بخش مدیریت استراتژیک محسوب می‌شوند. هر یک از این المان‌ها به طور کلی گام‌هایی هستند که می‌توانند در اجرای یک نقشه مورد ارزیابی قرار بگیرند. مدیریت استراتژیک در هر زمینه باید با اولویت‌بندی‌های مخصوصی دنبال شود. به هر صورت نیازها باید بازبینی شوند و تغییرات لازم بر حسب بهبودهای موجود در نظر گرفته شود.

تحلیل موقعیت استراتژی

یکی از بخش‌های مهم در مدیریت استراتژیک تحلیل موقعیت است و اولین گام محسوب می‌شود. در این گام قرار است اطلاعات ضروری برای ایجاد یک شرح ماموریت بررسی شود. نیاز است که بدنه سازمانی ارزیابی شود و همینطور محیط‌های خارجی و سازمانی بررسی شوند. این تحلیل با چندین روش همراه است اما مشاهده و برقراری ارتباط دو مورد بسیار مهم و موثر هستند. برای اینکه این روند مشخص شود، نیاز است که سازمان‌ها محیط‌های داخلی را مشاهده نمایند و می‌بایست بین کارکنان با یکدیگر ارتباط متقابلی ایجاد شود. پس از آن نیاز است که بین کارکنان و مدیریت ارتباط صورت بگیرد و همینطور ارتباط مشخصی بین مدیران با یکدیگر فراهم شود. مدیریت و ذینفعان نیز می‌بایست ارتباطات مشخصی داشته باشند.

سازمان‌ها می‌بایست محیط خارجی را تحلیل کنند، در این زمینه بررسی مشتری‌ها و تامین کننده‌ها و همینطور رقیبان مهم هستند و باید بستان کاران نیز گروه‌بندی شوند. موضوع دیگر در خصوص ارتباط بین شرکت و مشتریان دنبال می‌شود و می‌بایست یک سری سوالات بررسی شود. در ابتدا بررسی می‌شود که ارتباط بین مشتریان و شرکت‌ها به چه صورت است. وضعیت ارتباط بین شرکت و تامین کنندگان بر چه اساسی صورت می‌گیرد. می‌بایست رویکرد شرکت‌ها با بستان کارها مشخص شود و میزان توافقی که بین آنها وجود دارد بررسی شود. نیاز است که وضعیت شرکت برای افزایش ارزش کسب و کار در هر رویکرد از ذینفعان ارزیابی شود. رقیبان شرکتی نیز مشخص هستند و رقبا نسبت به شرکت باید تعیین موقعیت شوند.

فرمول بندی در مدیریت استراتژیک

بخش دوم از مدیریت استراتژیک مربوط به فرمول‌بندی است. فرمول‌بندی استراتژی بر اساس طراحی و تولید صورت می‌گیرد. به طوری که گام دوم در روند مدیریت استراتژیک را شامل می‌شود. برای اینکه فرمول‌بندی استراتژی‌ها به شکل درستی صورت بگیرد نیاز است که نقاط قوت شرکت مشخص شود. فرمول‌بندی استراتژی اغلب در سه سطح سازمانی تقسیم می‌شود که شامل عملیاتی و رقابتی و شرکت است.

در این فرمول بندی بخشی به عنوان استراتژی‌های عملیاتی است که موقعیت کوتاه مدتی دارد. این بخش به واسطه بخش‌های عملیاتی که موجود است بررسی‌های صورت می‌گیرد. مشخص است که در این فرمول بندی نیاز است که بخش‌های عملیاتی به صورت دقیق بررسی شود. مثلاً منابع انسانی و مالی و یا رویکرد بازاریابی و تولید در نظر گرفته می‌شود. اهدافی که برای هر بخش در نظر گرفته می‌شود می‌تواند ساختار خوبی داشته باشد. استراتژی‌های منابع انسانی در این راستا بسیار دیده می‌شوند.

استراتژی رقابتی بخش دیگری از روش‌های رقابتی محسوب می‌شود که در کسب و کار یا صنعت خاص دنبال می‌شود. شناخت رقبا در این راستا فرمول بندی‌های مخصوصی دارد. شرکت‌ها باید بدانند که رقیبان چه افرادی هستند و چطور باید عمل کنند. همینطور نیاز است که نقاط قوت و ضعف از سوی رقیبان شناسایی شود. شرکت‌ها در این زمینه می‌توانند یک استراتژی برای کسب مزیت رقابتی را به شکل واقعی تدوین نماید.

بخش بعدی مربوط به استراتژی‌های شرکتی است. این استراتژی‌ها اغلب بلند مدت هستند و تصمیم گیری در این مورد ترکیبی از کسب و کار و همه سازمان‌ها را مشخص می‌سازد. کار کردن در این بخش به عنوان کسب و کارهای منفرد بررسی می‌شود و شامل چندین بخش مختلف خواهد بود.

بخش اجرایی در مدیریت استراتژیک

در فرایند اجرای استراتژی قرار است تصمیماتی که گرفته شده است به بخش عملی سازی برسد و این موضوع بسیار مهم و قابل قبول است. در این پروسه یک سری گام‌ها و روش‌ها دیده می‌شود و رویه‌هایی وجود دارد که سهم مشخصی از استراتژی را دنبال می‌کند. اینکه کدام یک از استراتژی‌ها می‌بایست اجرایی شود بسیار مهم است. استراتژی‌ها اغلب بر پایه جدیت مسائل دنبال می‌شود و اولویت بندی خاصی دارد. شرکت‌ها بر اساس بدترین مشکلات موجود یک سری تمرکز را دنبال می‌کنند و رویکرد رسیدگی به آنها نیز در سایر مسائل دنبال می‌شود.

در مدیریت استراتژیک نیاز است که فرمول بندی استراتژی به درستی دنبال شود، روش‌های اجرایی می‌بایست به شکل مختلف تعیین شود. نیاز است که نوع عملی سازی استراتژی در نظر گرفته شود. استراتژی منابع انسانی اغلب می‌بایست شکل گیری درستی داشته باشد و باید مشخص شود که وضعیت آموزش‌ها چگونه است و قرار است در چه زمانی صورت بگیرد. هزینه این بخش بسیار مهم و قابل تامین است.

ارزیابی در مدیریت استراتژیک

اجرای استراتژیک موضوع مهمی‌است که نیاز به ارزیابی دارد. در بخش ارزیابی استراتژیک نیاز است که موقعیت و چگونگی اجرای استراتژیک بررسی شود. در هر صورت می‌بایست بررسی شود که مثلاً موارد فوری قابلیت اجرا دارند؟ آیا گام‌ها و روندهایی که برای اجرای دیده می‌شود به درستی جواب می‌دهند؟ نیاز است بررسی شود که نتایج مورد انتظار به دست آمده به چه صورت است. اگر مثلاً ضرب الاجل‌ها انجام پذیر نباشد در نهایت نتیجه خوبی دیده نمی‌شود و یا نتایج در راستای اهداف واقعی نیستند. از سوی دیگر می‌بایست استراتژی‌ها اصلاح و بازبینی شوند. در بخش ارزیابی در مدیریت استراتژیک اغلب کارکنان و مدیریت با هم درگیر هستند. در واقع هر یک از این افراد دید جداگانه ای در خصوص دیدگاه‌های مختلف دارند. بارها دیده شده است که مشکل را کارکنان تشخیص می‌دهند اما از دید مدیر جا مانده است.

در مدیریت استراتژیک قرار است که استانداردها به چالش کشیده شود. از سوی دیگر می‌بایست یک سری جدول زمانی بررسی شود که تعیین و تغییر درستی دارد. در صورت دست نیافتن به استانداردها قطعاً استراتژی نتیجه درستی نخواهد داشت.

در پروسه مدیریت استراتژیک در واقع روندی مستمر دنبال می‌شود به طوری که خروجی‌های عملکرد به تحقق برسند. این موضوع در هر سطحی از سازمان ارزیابی می‌شود. استراتژی‌ها اصلاح و تعدیل می‌شود. شرکت رشد و تغییر درستی خواهد داشت. استراتژی‌های موجود نیز تغییر می‌کند و یک سری استراتژی‌های جدید وارد میدان می‌شود. این موارد بخشی از روند مستمر توسعه کسب و کار محسوب می‌شود.

مدیریت استراتژیک بر اساس پایه‌های مالی

مدیریت استراتژیک تاریخچه مخصوص به خود دارد. در این تاریخچه مفاهیم و تکنیک‌های مرتبطی دیده می‌شود که توسط شرکت‌های تجاری مختلف ارزیابی شده‌اند. در طول زمان متخصصان زیادی در فعالیت‌های تجاری ورود داشته‌اند. مدیریت استراتژیک بر اساس شرکت‌های بزرگ فعال دنبال می‌شود و یک رویکرد صنایع چندگانه را دنبال می‌کند. خطاها و اشتباهات پرهزینه نیز برخی از بحران‌های اقتصادی هستند که امروزه سبب شده است تا مدیران رویکرد رقابتی بین سازمان‌ها داشته باشند. تلاش مدیران برای تطبیق بهتر سازمان در دنیا بسیار مهم است. یکی از بخش‌های مهم مدیریت استراتژیک بر اساس پایه‌های مالی تنظیم می‌شود.

این بخش در واقع یکی از مراحل مهمی‌ است که با جدیت دنبال می‌شود. در این روش مدیران باید برنامه‌ریزی جدی داشته باشند. مشخص است که این بخش وابسته به بودجه سال آینده پیشنهاد و ارائه می‌شود. پروژه‌ها در این راستا اغلب بر اساس اطلاعاتی که مربوط به قسمت عمده است بررسی می‌شود و یک سری تجزیه و تحلیل‌های ناچیز نیز وجود دارد. نیروهایی که در قسمت فروش فعالیت می‌کنند یک سری اطلاعات محیطی کمتری خواهند داشت. این روش در واقع یک برنامه‌ریزی عملیاتی ساده است و نمی‌تواند در زمره مدیریت استراتژیک قرار بگیرد. البته که روشی وقت گیر است به طوری که نیاز است فعالیت‌های عادی شرکت تا مدت چند هفته در وضعیت معلق قرار بگیرد. در طول این مدت یک سری ایده‌ها وجود دارد و برنامه ریزی‌های مخصوصی را شامل می‌شود که اغلب بلند مدت نیستند.

مدیریت استراتژیک بر اساس پیش بینی

فرض کنید بودجه‌هایی که یک شرکت در وضعیت سالانه در نظر گرفته است نتواند در بلند مدت مفید واقع شود. در این زمینه مدیران تلاش می‌کنند تا یک سری برنامه‌های مدیریت استراتژیک را پیشنهاد دهند که مثلاً در قالب‌های ۵ ساله ارزیابی می‌شود. در این صورت یک سری پروژه‌ها در نظر گرفته می‌شود که بیش از یک سال به طول می‌انجامد. علاوه بر این موضوع مدیران نیاز به داده‌های محیطی دارند که اغلب ویژه و موقت جمع آوری می‌شوند. این موضوع روند کنونی برای ۵ سال آینده را در نظر می‌گیرد.

این پروسه نیز زمان زیادی نیاز دارد به طوری که یک ماه زمان برای فعالیت مدیریتی کامل است که از نظر تناسب می‌تواند بودجه‌های پیشنهادی را دنبال کند. مدیران بر اساس کسب سهم بیشتر از منابع مالی با هم در رقابت هستند و البته که این مدل از مدیریت استراتژیک یک فرایند به شدت سیاسی خواهد بود یعنی نیاز به جلساتی طولانی دارد و همینطور باید تعیین مفروضات به شکل واقعی صورت بگیرد. افق زمانی اغلب سه الی پنج سال را در نظر میگیرد و بخش مشخصی از فرآیند را دنبال می‌شود.

مدیریت استراتژیک با گرایش به محیط خارجی

در بحث مدیریت استراتژیک موضوعی با عنوان گرایش به محیط خارجی وجود دارد که می‌تواند برنامه‌ریزی مربوط به خود را داشته باشد. مدیریت استراتژیک یک فرایند کنترل استراتژیک محسوب می‌شود که در برابر مشکلات شرایط درستی را فراهم سازد. شرکت‌ها اغلب به دنبال این هستند که یک تفکر استراتژیک پاسخگویی داشته باشند و محیط و شرایطی را مدنظر قرار دهند که سبب افزایش رقابت در بازار باشد.

برنامه‌ریزی اغلب دور از دست مدیران سطح پایین‌تر دنبال می‌شود و شرایط متمرکز توسط ستاد برنامه‌ریزی دنبال می‌شود. این نوع از برنامه‌ریزی‌ها اغلب بر اساس طرح و توسعه برنامه‌های مدیریت استراتژیک برای کل شرکت‌ها بررسی می‌شود. مشاوران می‌توانند یک سری تکنیک‌های پیشرفته را ارائه دهد که سطح نوآورانه‌ای دارد و بر اساس ستاد برنامه‌ریزی می‌تواند اطلاعات گردآوری نماید و پیش بینی روند‌های آتی را شامل شود.

جمع‌بندی

مدیریت استراتژیک شامل یک تعریف دقیق می‌شود که به معنی تدوین برنامه است که بتواند در زمان و مکان مناسب عملی سازی شود و نتایج مطلوبی نیز داشته باشد. حرکت برای عمل یا رسیدن به هدف بررسی‌های دقیق‌تری دارد. استراتژی‌های یک برنامه جامع نیز وجود دارد که با جهت گیری‌های مخصوصی همراه هستند. رهنمودهایی نیز در این زمینه در راستای تخصیص منابع وجود دارد که برای رسیدن به اهداف بلند مدت دنبال می‌شوند.

استراتژی‌ها الگویی خاص است که روند تصمیم‌هایی را مشخص می‌سازد که برای سازمان‌ها در بخش بندی‌های متنوع وجود دارند و در نهایت یک سری نتایج دیده می‌شود که بین سازمان و بازار بررسی می‌شود و همینطور شامل عوامل محیطی است. مشخص است که این الگوها می‌تواند ساختار مخصوص به خود داشته باشد.

در تعریف استراتژی‌ها می‌بایست یک سری اهداف در نظر گرفته شود. نیاز است بررسی شود که می‌بایست بر روی چه بازارهایی تمرکز شود و چه صنایع و محصولاتی می‌بایست به صورت دقیق تمرکز شود. تهدیدهای محیطی در این زمینه بررسی شده‌اند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دوره تخصصی «مدیریت پروژه چابک (اجایل)» با اسکرام مستر ارشد اکالااطلاعات بیشتر و ثبت‌نام
بستن