استراتژی
راهنمای چگونگی ارزیابی استراتژی
روند ارزیابی استراتژی اغلب در روند مدیریت استراتژیک کلی، پس از شلوغی فعالیت در مراحل برنامهریزی اولیه و به دنبال آن بررسی واقعیت اجرای استراتژی، نادیده گرفته میشود. وقتی این اتفاق میافتد، استراتژیها با تغییر چهره سازمان به سرعت منسوخ شده و از هماهنگی خارج میشوند.
ارزیابی استراتژی چیست؟
فرآیند ارزیابی استراتژی شامل تجزیه و تحلیل برنامه استراتژیک و ارزیابی میزان عملکرد شما در برابر دستیابی به اهداف استراتژی است. ارزیابی استراتژی ابزاری برای تجزیه و تحلیل داخلی است و باید هنگام تصمیمگیری در مورد استراتژی خود به عنوان بخشی از تحلیل استراتژیک گستردهتر برای سازمان استفاده شود.
به طور معمول، فرآیند ارزیابی استراتژی شامل پاسخ دادن به سوالاتی از جمله:
- ما چقدر در راستای چشمانداز خود پیشرفت کردهایم؟
- آیا مناطق تمرکز استراتژیک ما هنوز مرتبط هستند؟
- کدام یک از اهداف خود را به پایان رساندهایم؟
- کدام اهداف دیگر لازم نیستند؟
- آیا پروژههای کافی برای تحقق اهداف ناقص داریم؟
- آیا شاخصهای کلیدی عملکرد KPIهای ما هنوز هم برای اندازهگیری پیشرفت به سمت اهدافمان موثر هستند؟
- اگر جایی نتوانستیم به اهدافمان برسیم، چرا این اتفاق افتاد؟
شما باید حداقل استراتژی خود را دو بار در سال یا در حالت ایدهآل هر سه ماه ارزیابی کنید. حتی اگر احساس میکنید که استراتژی شما خیلی قدیمی است و به یک شروع جدید احتیاج دارید، باید یک ارزیابی دقیق از استراتژیهای گذشته را انجام دهید.
اشتباهی که مردم معمولاً هنگام اجرای استراتژی مرتکب میشوند، فکر کردن روی استراتژی خود به عنوان یک مجموعه خطی است. در حقیقت، استراتژی فرایندی مدور با تکرار و تکامل مداوم است. یک استراتژی خوب هرگز نباید واقعاً “پایان یابد”. بلکه باید با تحقق اهداف به یک استراتژی جاهطلبانه و پیچیدهتر تبدیل شود.
در این مقاله، ما مجموعهای ساده از مراحل را به شما ارائه میدهیم که میتوانید آنها را دنبال کنید تا اطمینان حاصل نمایید که روند ارزیابی استراتژیتان آسان و موثر است و به شما کمک میکند تا برنامه خود را در جریان قرار دهید.
مرحله اول در ارزیابی استراتژی
در حالت ایدهآل، ارزیابی استراتژی باید در مرحله برنامهریزی شروع شود. ارزیابی استراتژی اساساً فرآیند کشف پاسخ این سوالات است:
- چه کاری را خوب انجام دادیم؟
- چگونه میتوانیم آنچه را که خوب انجام دادهایم بهبود ببخشیم؟
- در این راه چه چیزهایی درباره خود و محیط یاد گرفتیم؟
یکی از بهترین راهها برای پاسخ به این سوالها تعیین KPIهای موثر در مرحله برنامهریزی است. بیایید به یک مثال نگاهی بیاندازیم:
تصور کنید که چشمانداز سازمان شما “تبدیل شدن به ارائهدهنده شماره یک نرمافزار استراتژی در جهان” است.
سپس بیایید بگوییم که شما یک حوزه تمرکز دارید که “تبدیل شدن به منبع اصلی دانش استراتژیک در اینترنت” است.
برای اینکه بتوانید پیشرفت را به طور موثر ارزیابی کنید، به نوعی KPI نیاز دارید. بنابراین ممکن است KPI”دستیابی به ۵ رتبه برتر جستجوی گوگل برای ۸۰٪ از رایجترین اصطلاحات جستجوی استراتژی” را تعیین کنید.
بلافاصله هنگامی که روند برنامهریزی استراتژیک خود را شروع میکنید، قادر خواهید بود موارد زیر را بررسی کنید:
- آیا ما KPI خود را برآورده کردیم؟
- چرا نتوانستیم آن را برآورده کنیم؟
- آیا اینKPI مناسب بود؟
مرحله دوم ارزیابی استراتژی
ارزیابی موثر استراتژی نیاز به برنامهریزی دارد که فراتر از تنظیم KPI خوب است. شما همچنین باید “ریتم استراتژی” خود را برنامهریزی کنید؛ مواردی مانند:
- هر چند وقت یک بار پیشرفت را با توجه به اهدافم اندازهگیری میکنم؟
- از چه مجموعه گزارشهای استانداردی در کل کسب و کار من استفاده خواهد شد؟
- چه سطحی از جزئیات را باید در تفسیر کتبی پیشرفت در برابر طرح به دست آوریم؟
حتی اگر با ارزیابی استراتژی خود را به روشهای سنتی انجام میدهید، باید این نوع موارد را از قبل تعیین کنید. سپس، یک مجموعه از جلسات و گزارشات را در سراسر سازمان اجرا کنید. ما دوست داریم این روند را “ریتم استراتژی” بنامیم، زیرا باید ستون فقرات فعالیتهای سازمان شما باشد و به طور منظم و مداوم در طول سال حفظ شود.
مرحله سوم ارزیابی استراتژی
توانمندسازی، نقشی اساسی در پیادهسازی استراتژی ایفا میکند. با این حال به عنوان بخشی از فرایند ارزیابی استراتژی از اهمیت ویژهای برخوردار است. به جای اینکه تیم رهبری به تنهایی در ارزیابی استراتژی شما شرکت کنند، از هر منطقه عملکردی یک تیم دعوت کنید. هر تیم باید ارزیابی خود را از نحوه عملکرد منطقه خود در برابر استراتژی تهیه کند. تعدادی از مزایای انجام این کار عبارتند از:
- شما این فرصت را خواهید داشت که درک تیم خود از استراتژی را ارزیابی کنید. آیا با درک خود شما مطابقت دارد؟
- تیم متوجه خواهد شد که شما چقدر روند استراتژی را جدی میگیرید و برای آن بعنوان بخشی از نقشهای روزمره ارزش بیشتری قائل هستید.
- بینشهای دیگری کسب خواهید کرد که فکرش را هم نمیکنید.
شما باید یک چارچوب اساسی برای انجام تجزیه و تحلیل در اختیار آنها قرار دهید و از آنها بخواهید که به این سوالات اصلی پاسخ دهند:
- آیا ما اهداف خود را برآورده کردیم؟
- چه چیزی باعث موفقیت ما شد؟
- چه چالشهایی باعث برآورده نشدن اهدافمان شده است؟
- آیا اهداف ما به خوبی تعیین شده است و آیا آنها ما را به دستیابی به چشمانداز کلی نزدیک کردهاند؟
در حالت ایدهآل، تیم خود را با استفاده از ابزاری که به عنوان بخشی از مرحله دوم به آنها ارائه دادهاید، حاضر خواهید کرد. این شامل داشبورد استراتژیک یا گزارش استاندارد است که در مرحله برنامهریزی تنظیم کردهاید.