دانیل کانمن (Daniel Kahneman) جایزهای کسب کرد که برای شخصی که در زمینه روانشناسی فعالیت میکند بینظیر است. وی در سال ۲۰۰۲ جایزه یادبود نوبل علوم اقتصادی را از آن خود کرد. تمرکز منحصر به فرد وی در زمینه های مربوط به قضاوت، رفتار اقتصادی و تصمیمگیری باعث شده است که وی به یکی از روانشناسان تأثیرگذار و منحصر به فرد تاریخ معاصر تبدیل شود.
دانیل کانمن کیست؟
دانیل کانمن به دلیل فعالیت در زمینه روانشناسی و اقتصاد در سراسر جهان مورد توجه قرار گرفته است. او که جایزه یادبود نوبل را نیز دریافت کرده است، بر سوگیری شناختی، نظریه چشمانداز و اقتصاد رفتاری تمرکز دارد.
کانمن در زمینه روانشناسی تحصیل کرده و کار خود را به عنوان استاد دانشگاه آغاز کرد. او به سرعت سمتهای مهم دیگری را در موسسات مختلف از جمله دانشگاه کالیفرنیا، بریتیش کلمبیا و دانشگاه پرینستون به عهده گرفت. جالب اینجاست که وی به عنوان یک روانشناس تحقیقاتی آموزش دیده و علی رغم داشتن تجربه صفر در اقتصاد، به دلیل فعالیت در زمینه نظریه چشمانداز (Prospect Theory)، جایزه یادبود نوبل اقتصاد را دریافت کرد.
مشارکت وی در روانشناسی بسیار زیاد بود، با توجه به اینکه از طریق آثار او زمینه جدیدی از تحقیقات ایجاد شد که بر تحلیل اقتصادی یکپارچه با بینش اساسی از روانشناسی شناختی، به ویژه در مورد رفتار تحت عدم اطمینان تأکید داشت.
بیوگرافی دانیل کانمن
دانیل کانمن در تاریخ ۵ مارس ۱۹۳۴ هنگامی که مادرش در حال سفر بود، متولد شد. والدین وی که اصالتاً اهل لیتوانی بودند، در پاریس اقامت گزیدند که کانمن جوان بیشتر سالهای ابتدایی خود را در آنجا گذراند.
در سال ۱۹۴۰، پاریس توسط آلمان اشغال شد و از آن پس دوران سختی برای خانواده کانمن آغاز گردید. پدر وی دستگیر اما بعداً به دلیل مداخله کارفرما آزاد شد. خانواده تا پایان جنگ جهانی دوم دائماً متواری بودند و در این مدت پدر دانیل در سال ۱۹۴۴ در اثر دیابت درگذشت.
وی پس از اتمام تحصیلات مقدماتی، در دانشگاه ثبت نام کرد و در آنجا در سال ۱۹۵۴ با مدرک لیسانس علوم، در رشته روانشناسی با ریاضیات به عنوان یک موضوع جزئی فارغالتحصیل شد.
وی با کسب تجربه کار، تحصیلات خود را از سر گرفت و در سال ۱۹۵۸ به ایالات متحده رفت تا مدرک دکترای خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه کالیفرنیا در برکلی دنبال کند. وی دکترای خود را در سال ۱۹۶۱ به پایان رساند.
زندگی حرفهای دانیل کانمن
وی به غیر از ادامه تحصیلات آکادمیک، به تحقیق ادامه داد و اولین اثر خود را در مجله معتبر “Science” با عنوان “Pupil Diameter and Load on Memory” منتشر کرد. در آن، او در مورد درک و توجه بصری صحبت کرد.
در همین حال، از سال ۱۹۶۵ تا ۱۹۶۶ به عنوان دانشمند مهمان در دانشگاه میشیگان و در بخش تحقیقات روانشناسی کاربردی در کمبریج نیز کار کرد. وی به عنوان همکار در مرکز مطالعات شناختی و به عنوان مدرس روانشناسی در دانشگاه هاروارد در سالهای ۱۹۶۶ و ۱۹۶۷ خدمت کرد.
ارتباط وی با آموس توورسکی به دانشگاه برمیگردد، در آن زمان کانمن از توورسکی برای سخنرانی دعوت کرده بود. این دو با همکاری یکدیگر، اولین مقاله مشترک خود را با عنوان “Belief in the Law of Small Numbers” در سال ۱۹۷۱ منتشر کردند.
طی سالهای متمادی، از سال ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۹، این دو نفر هفت مقاله دیگر در زمینه قضاوت و تصمیمگیری ارائه نمودند که هر مقاله در مجلات معتبر منتشر شد.
در سال تحصیلی ۱۹۷۷-۱۹۷۸، این دو به عنوان همکار در مرکز مطالعات پیشرفته علوم رفتاری در دانشگاه استنفورد خدمت کردند. در استنفورد بود که وی برای اولین بار با ریچارد تالر، استاد مدعو در دانشگاه آشنا شد و این دو تأثیر زیادی بر یکدیگر گذاشتند.
در سال ۱۹۷۸، کانمن در دانشگاه بریتیش کلمبیا مشغول به کار شد. در همین حال، ارتباط منحصر به فرد او با توورسکی کم شد زیرا با دیگر تحلیلگران تحقیقاتی از جمله همسرش آن ترایسمن که با او دو مقاله منتشر کرد، ارتباط برقرار نمود.
در سال ۱۹۷۹، آنها اثر معروف خود یعنی “نظریه چشمانداز” را منتشر کردند که برنده جایزه یادبود نوبل در سال ۲۰۰۲ شد. آثار تحقیقات روانشناسی آنها شامل جذب بینش به علم اقتصاد در زمینه قضاوت و تصمیمگیری تحت عدم اطمینان بود.
علاوه بر ” نظریه چشمانداز”، این دو مقالهای به نام “Judgment Under Uncertainty: Heuristics and Biases” در مجله “Science” منتشر کردند. این اثر به همان اندازه “نظریه چشمانداز” مطرح شد زیرا مفهوم لنگر انداختن را مطرح کرد.
به مدت هشت سال، از ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۶، کانمن در مجموع ۲۳ اثر در چند زمینه منتشر کرد. در این دوره، او به یک فصل واحد رسید که تمرکز آن روی لذتشناسی بود. این کار اساساً از اثر قبلی او در زمینه مفهوم اقتصادی سودمندی الهام گرفته بود.
در سال ۱۹۸۰، تالر با در نظر گرفتن نظریه چشمانداز و مجموعه فعالیتهای کانمان و تروسکی مقالهای را به نام ” Toward a Positive Theory of Consumer Choice” ارائه داد، که کانمان آن را “متن بنیانگذار در اقتصاد رفتاری” خواند.
وی در دهه ۱۹۹۰ تمرکز خود را از اقتصاد رفتاری به روانشناسی لذتگرایانه تغییر داد، موضوعی که در آن زمان رونق داشت. این رشته مربوط به جنبش مثبت روانشناسی و مطالعه احساس لذت و درد بود.
به دنبال این، او با همکاری با روانشناسان دیگری مانند تالر، واری و اسنل به کارهایی درباره سودمندی و روانشناسی مطلوبیت پرداخت. در سال ۱۹۹۲، کانمن به واری پیوست و روشی را ارائه داد که به ارزیابی لحظات کمک میکند.
در سال ۱۹۹۸، او به همراه دیوید شوکاد مفهوم توهم متمرکز را توسعه دادند. وی در این اثر خاص، اشتباهاتی را که مردم هنگام محاسبه یا پیشبینی خوشبختی آینده در سناریوهای مختلف انجام میدهند، برجسته کرد.
وی معتقد بود که مردم اغلب شادی کلی خود را به جای شمردن عوامل بیشمار دیگری که باعث همان تأثیر یا حتی گاهی تأثیر بیشتر میشوند، به یک عامل خاص مرتبط میکنند. او با اثر خود شکستن این توهم خاص را هدف قرار داد، بنابراین در مورد تأثیر کلی شرایط مختلف بر خوشبختی آینده قضاوت کرد.
در حال حاضر، وی یک استاد ارشد و عضو هیات علمی در گروه روانشناسی دانشگاه پرینستون و دانشکده امور عمومی و بینالمللی وودرو ویلسون است.
نظریه چشمانداز
نظریه چشمانداز بیان میکند که ضرر و زیان به طور متفاوتی ارزیابی میشود و بنابراین افراد به جای ضررهای ادراک شده، براساس سودهای درک شده تصمیمگیری میکنند. مفهوم کلی این نظریه که همچنین به عنوان نظریه “زیاندهی” شناخته میشود، این است که اگر دو انتخاب در مقابل فرد قرار گیرد و هر دو برابر باشند، یکی از نظر سود بالقوه و دیگری از نظر ضررهای احتمالی ارائه شود، فرد گزینه اول را انتخاب میکند.
نظریه چشمانداز به زیر گروه اقتصادی رفتاری تعلق دارد و توصیف میکند که چگونه افراد بین گزینههای احتمالی که ریسک در آنها دخیل بوده و احتمال نتایج مختلف ناشناخته است، انتخاب میکنند. این نظریه در سال ۱۹۷۹ ارائه شد و در سال ۱۹۹۲ توسط آموس توورسکی و دانیل کانمن تدوین تکمیل گردید.
توضیح اساسی در مورد رفتار یک فرد تحت نظریه چشمانداز، این است که چون گزینهها مستقل و منفرد هستند، احتمال سود یا ضرر ۵۰-۵۰ فرض میشود. اساساً، احتمال سود بیشتر است.
اگرچه تفاوتی در سود یا زیان واقعی یک محصول خاص وجود ندارد، اما نظریه چشمانداز میگوید سرمایهگذاران محصولی را انتخاب میکنند که بیشترین سود را داشته باشد.
توورسکی و کانمن پیشنهاد کردند که ضررها بیشتر از مقدار معادل سود، تأثیر عاطفی در فرد ایجاد میکنند. بنابراین با توجه به گزینههای ارائه شده که هر دو نتیجه مشابهی دارند، فرد گزینه پیشنهادی دارای سود محسوس را انتخاب میکند.
به عنوان مثال، فرض کنید که نتیجه نهایی دریافت ۲۵ دلار است. یک گزینه این است که ۲۵ دلار به طور مستقیم داده شود. گزینه دیگر کسب ۵۰ دلار و از دست دادن ۲۵ دلار است. سودمندی ۲۵ دلار در هر دو گزینه دقیقاً یکسان است. با این وجود، به احتمال زیاد افراد دریافت مستقیم پول نقد را انتخاب میکنند، زیرا سود منفرد نسبت به داشتن پول نقد بیشتر و پس از آن ضرر، مطلوبتر است.
انواع نظریه چشمانداز
به گفته توورسکی و کانمن، اثر قطعیت زمانی به نمایش گذاشته میشود که افراد نتایج خاص را ترجیح میدهند. اثر قطعیت باعث میشود افراد در صورت وجود سود مطمئناً از ریسک جلوگیری کنند. همچنین درصورتی که یکی از گزینههای آنها دارای ضرر باشد، به افراد در معرض ریسک کمک می کند.
اثر انزوا زمانی اتفاق میافتد که افراد دو گزینه با نتیجه یکسان، اما مسیرهای متفاوت برای نتیجه داشته باشند. در این حالت، افراد احتمالاً برای کاهش وزن شناختی، اطلاعات مشابه را نادیده گرفته و نتیجهگیری آنها بسته به نحوه تنظیم گزینهها متفاوت خواهد بود.
روانشناسی هدونیک (لذتگرایانه)
پس از صرف وقت زیاد و تحقیق در روانشناسی سنتی مربوط به اقتصاد، کانمن به مسیری دیگر تغییر جهت داد و در دهه ۱۹۹۰ فعالیت خود را در زمینه تحقیقات مربوط به روانشناسی هدونیک آغاز کرد. روانشناسی هدونیک بر شادی اقتصاد متمرکز است. این حوزه از روانشناسی بر اساس وضعیت اقتصادی مردم و اینکه آیا آنها به سعادت دست مییابند یا خیر، به رفاه افراد میپردازد.
از یک سو، این حوزه از روانشناسی با مطالعه تأثیرات اقتصادی بر مردم، اقتصاد و جامعهشناسی را با هم ترکیب میکند. جنبش مثبت روانشناسی در دهه ۱۹۹۰ کاملاً فعال بود و این ممکن است نقشی در تصمیم کانمن برای تمرکز بر این حوزه داشته باشد. از بسیاری جهات، روانشناسی هدونیک در واقع به اندازه کیفیت زندگی در مورد اقتصاد نیست. اقتصاد در اینکه فرد از زندگی راضی باشد یا نه، نقشی حیاتی دارد و کانمن دانش بینظیری راجع به اقتصاد را به مطالعه روانشناسی هدونیک میآورد.
جوایز و دستاوردها
در سال ۲۰۰۲، وی برای اثر خود یعنی “نظریه چشمانداز” جایزه معتبر و بسیار گرانقدر یادبود نوبل را دریافت کرد. او این جایزه را با آموس توورسکی تقسیم کرد.
در سال ۲۰۰۳، او به همراه توورسکی جایزه روانشناسی دانشگاه لوئیزویل گراومایر را دریافت کردند.
انجمن روانشناسی آمریکا جایزه Outstanding Lifetime Contributions to Psychology را در سال ۲۰۰۷ به وی اعطا کرد.
گروه اقتصاد در دانشگاه اراسموس در روتردام، هلند در ۶ نوامبر ۲۰۰۹ به او دکترای افتخاری اعطا کرد.
وی برای دو سال متوالی در سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ در لیست ۵۰ فرد با نفوذ در امور مالی جهانی در بلومبرگ قرار گرفت.
در سال ۲۰۱۱، آکادمی هنر و علوم آمریکا جایزه تالکوت پارسونز را به او اهدا کرد. در همان سال، کتاب او، “Thinking, Fast and Slow” برنده جایزه کتاب تایمز برای کتاب محبوب شد.
در سال ۲۰۱۲، برای کتاب ” Thinking, Fast and Slow”، جایزه ارتباطی آکادمی ملی علوم را در رده بهترین کتاب منتشر شده در سال ۲۰۱۱ دریافت کرد.
وی در سال ۲۰۱۳ از طرف باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، مدال بسیار پررنگ و برجسته ریاست جمهوری را دریافت کرد.
جمعبندی
با وجود زندگی حرفهای طولانی و برجسته، دانیل کانمن تصمیم به بازنشستگی ندارد. او هنوز در زمینه دانشگاهی مشغول به کار است. در حال حاضر، وی یک محقق ارشد در دانشگاه پرینستون میباشد. وی دانشمند ارشد گالوپ و عضو هیئت علمی ممتاز دانشکده امور عمومی و بینالمللی وودرو ویلسون است.