برندینگ
صدای کسب و کار (VoB) چیست و چه تفاوتی با صدای مشتری (VoC) دارد؟
کمک به مشتریان برای تشخیص برند و شنیدن صدای شما دشوار است. ایجاد یک صدای ثابت برای برند، اولین قدم مهم برای کسب و کارهای کوچک و بزرگ است. این امر به اندازه طراحی لوگو یا تصویر برند اهمیت دارد و یکی از عناصری است که افراد با نام شرکت ارتباط میدهند و به آنها کمک میکند تا بفهمند شما چه کاری انجام میدهید.
خیلی راحت است که در دام استفاده از صدایی ناسازگار با تنوع لحن بیفتید، که تصویری ناسازگار از برند ایجاد میکند. اما جای نگرانی نیست، ما اینجا هستیم تا به شما در ایجاد صدای برند سازگار، کمک کنیم. این دستورالعملها را دنبال کنید تا صدای کسب و کار خود را توسعه دهید و دقیقاً آنچه را که مشتریان بدنبال آن هستند، به آنها ارائه دهید:
صدای کسب و کار به چه معناست؟
قبل از اینکه درباره صدای کسب و کار خود فکر کنید، باید دقیقاً بدانید که این امر به چه معناست. صدای کسب و کار یا صدای برند، بیان مداوم و معنیداری از برند یا کسب و کار از طریق کلمات و سایر داراییهایی است که برای مخاطب الهامبخش و جذاب میباشد. این داراییها میتوانند نشان، تصویر، زبان و سبک نثر شما باشند.
صدای شما باید منحصر به برندتان و متفاوت از صدای رقبا باشد. لحن صدای برند باید شامل نحوه بیان آنچه میگویید باشد، نه لزوما آنچه که میگویید. بیانیه ماموریت خود را به همراه برخی عناصر کلیدی دیگر، مانند فرهنگ کسب و کار و آنچه کسب و کار شما را منحصر به فرد می کند، برای کمک به تعریف صدای آن در نظر بگیرید.
چگونه میتوانیم صدای کسب و کار منحصر به فرد داشته باشیم؟
مخاطبان خود را بشناسید
مشتریان شما چه کسانی هستند؟ چرا آنها به کسب و کار و ارزشهای شما علاقه دارند؟ چگونه صدای شما میتواند با نیازها و انتظارات مشتریانتان مطابقت داشته باشد؟ چه چیزی کسب و کار شما را از رقبا متمایز میکند؟
این سوالات هنگام تصمیمگیری در مورد نحوه توسعه صدای کسب و کار ضروری است. پیشبینی خواستهها، نیازها و انتظارات مخاطبان برای حفظ یک استراتژی کسب و کار موفق حیاتی است. شناخت مخاطبان مورد نظر و چیزی که آنها میخواهند بشنوند، به شما در ایجاد پیامهای سازگار و توسعه صدای کسب و کار کمک میکند.
پیام شما چیست و چگونه باید آن را بیان کنید
کسب و کار شما باید یک پیام واضح و مختصر در مورد آنچه انجام میدهید و دلیل انجام آن، داشته باشد. پیامهای خوب طراحیشده به مخاطبان کمک میکنند تا بفهمند چه کار میکنید و باعث میشوند شما را به خاطر بسپارند. توسعه پیام و انتقال آن با صدایی ثابت، به شرکت شما مزیت میدهد. به منظور ارتباط با مشتریان، آنچه در کسب و کار شما واقعی، منحصر به فرد یا شگفتانگیز است را بیان کنید.
بعد از اینکه مشخص کردید پیام شما چیست و چرا مشتریان باید به آن اهمیت دهند، وقت آن است که در مورد نحوه بیان آن فکر کنید. لحن، رویکرد و رسانه سه جنبه مهم هستند که به تعیین نحوه انتقال پیام شما به مخاطبان کمک میکنند.
حفظ هماهنگی لحن بسیار مهم است. برای مثال، استفاده مداوم از ضمایر یکسان، مانند “مشتریان” یا “شما”. رویکرد میتواند راه مهمی برای توسعه صدای کسب و کار باشد. به عنوان مثال، تمایز بخشیدن به صدا در مکانی شگفت انگیز، مانند عنوان موضوع خبرنامه ایمیل یا صفحه “تشکر” در وب سایت شما.
رسانه نیز به عنوان شکلی که در قالب آن پیام خود را نمایش میدهید اهمیت دارد. مهم است که صدای شما در هر رسانهای که استفاده میکنید مانند وبلاگ، رسانههای اجتماعی یا پادکست ثابت بماند.
لحن صدای کسب و کار را تعیین کنید
تعیین لحن صدا یک عنصر کلیدی برای توسعه صدای کسب و کار است. آیا میخواهید لحن خود را خندهدار، جدی یا شوخ نشان دهید؟ یک راه عالی برای تعیین لحن کسب و کار این است که ابتدا از خود بپرسید: “اگر کسب و کار من یک شخص بود، چه کسی میشد؟” در اینجا چند نکته مفید برای تعیین لحن صدا وجود دارد:
- صدای برند خود را در سه کلمه توصیف کنید: این ما را به سوال “اگر برند شما یک شخص بود” میرساند. آن شخص را در سه کلمه توصیف کنید.
- این کلمات را بیشتر تعریف کنید. آنها چگونه در محتوایی که ایجاد میکنید منعکس میشوند؟
- سپس، هنگام ایجاد محتوای خود از آن کلمات و تعاریف آنها استفاده کنید. چرا برند شما جالب است و چگونه میتوانید آن را به نمایش بگذارید؟
ارزشها و چشمانداز خود را مستقیما بیان کنید
هیچ چیز ناامیدکنندهتر از بازدید از یک وب سایت، خواندن کل بخش “درباره ما” و سر در گم شدن در مورد آنچه کسب و کار واقعاً انجام میدهد، نیست. مشتریان را با سر در گمی رها نکنید. در مورد ارزشها و چشمانداز کسب و کار صریح باشید. از خود بپرسید که چگونه ارزشها و چشمانداز شما که از طریق صدایتان منتقل میشوند، میتوانند به همان چیزی تبدیل شوند که مشتریان با شنیدن نام کسب و کارتان تجسم میکنند.
جمعبندی
دفتر مدیریت پروژه امروزه با چالشهای مدیریت زمان، هزینه و منابع دست و پنجه نرم میکند. با پروژههای متعدد عملیاتی و استراتژیک در حال ارزیابی، عقبنشینی و جداسازی اطلاعات و ورودیها از صداها و مشارکتکنندگان مختلف دشوار است. تشخیص اینکه کدام پروژه و فعالیت با اهداف کسب و کار مطابقت دارد، مستلزم یک سطح جدید و عمیقتر از عوامل و بینش این تأثیرگذاران کلیدی است.
حل مسائل مدیریت پروژه، متکی بر رویکرد اتخاذ شده و میزان مشارکت همه مشارکتکنندگان میباشد. با تمرکز بر بهینهسازی نتایج کسب و کار با بینش چند سطحی، سازمانها میتوانند به پیشرفت قابل توجهی در نتایج نهایی دست یابند. بهینهسازی مدیریت پروژه و مجموعه پورتفولیو برای موفقیت ضروری است و هماهنگی ورودیهای کسب و کار، مشتریان، فرآیندها و کارکنان میتواند راه را برای رسیدن به این هدف پیش ببرد.