مشاهیر مدیریت
استفن کاوی کیست؟ مروری بر زندگی و آثار استفن کاوی
استفن کاوی (۱۹۳۲-۲۰۱۲) در کتاب خود به نام هفت عادت مردمان موثر (The 7 Habits of Highly Effective People)، رویکرد کلی نسبت به زندگی و کار ارائه داد که مورد توجه مدیرانی قرار گرفت که در شرایط سخت کار میکردند.
استفن کاوی بنیانگذار و نایب رئیس Franklin Covey، شرکت خدمات حرفهای جهانی بود. در سال ۱۹۸۵ او مرکز رهبری Covey (که اکنون بخشی از FranklinCovey است) و موسسه رهبری را در یوتا تاسیس کرد. وی که متولد ۱۹۳۲ بوده، مدرک کارشناسی مدیریت بازرگانی را از دانشکده بازرگانی هاروارد و دکترای خود را از دانشگاه بریگام یانگ دریافت کرد و در آنجا استاد رفتار سازمانی و مدیریت بازرگانی شد.
در مرکز رهبری کاوی، از طریق نویسندگی، به ویژه نگارش کتاب هفت عادت مردمان موثر در سال ۱۹۸۹ (که بیش از ۲۵ میلیون نسخه از آن فروخته شده است) و از طریق مشاوره (توسط رئیس جمهور کلینتون به کمپ دیوید دعوت شد)، پیام وی به میلیونها نفر در کسب و کار، دولت و آموزش و پرورش رسیده است.
مضامین تکراری در آثار مختلف وی عبارتند از: قدرت تحولآفرین اصول ریشه در قوانین طبیعی تغییرناپذیر حاکم بر اثربخشی انسانی و سازمانی، سازگاری هر جنبه از زندگی فرد برای مطابقت با این اصول؛ رهبری موثر و توانمندسازی.
در این مقاله، ما ضمن معرفی ایده کاوی درباره عادت هشتم در سال ۲۰۰۴، بر روی هفت عادت مردمان موثر تمرکز خواهیم کرد. استفن کاوی در پی یک حادثه دوچرخهسواری در بیمارستان درگذشت. او ۷۹ ساله بود.
هفت عادت مردمان موثر
هفت عادت نه تنها برای مدیران بلکه برای اعضای یک خانواده و افراد اجتماعی، معنوی، ورزشی و متفکر در نظر گرفته شده است. هفت عادت “نسخهای برای تغییر زندگی” را ارائه میدهد که خواستار بازنگری در بسیاری از مفروضات و نگرشهای اساسی (الگوها) است.
هفت عادت مبتنی بر مفهوم اساسی وابستگی متقابل است. کاوی طرح کلی توسعه شخصی را از موارد زیر میگیرد:
- وابستگی در دوران کودکی (بسیاری از افراد هرگز در فرهنگ وابستگی رشد نمیکنند)
- استقلال در نوجوانی: اطمینان از خود، رشد شخصیت و نگرش مثبت ذهنی
- وابستگی متقابل: به رسمیت شناختن اینکه نتیجه مطلوب هر کس، از بهترین تلاش او حاصل میشود که هرکدام از هدف، مأموریت و چشمانداز مشترک ناشی میشود. اما آزادی استفاده از قضاوت خود در مورد دستیابی به آن هدف مشترک برخوردارند.
عادت اول: پیشقدم باشید
کاوی بین افراد پیشقدم (کسانی که تلاش خود را معطوف به کارهایی میکنند که میتوانند در مورد آنها کاری انجام دهند) و افراد واکنشی که سرزنش میکنند و اتهام میزنند، مانند قربانی رفتار کرده، نقاط ضعف دیگران را به رویشان میآورند و از عوامل بیرونی که هیچ کنترلی بر آنها ندارند شکایت میکنند، تفاوت قائل میشود.
افراد پیشقدم مسئولیت زندگی خود را بر عهده دارند. کاوی کلمه مسئولیت را به توانایی و انتخاب پاسخ تقسیم میکند. افراد پیشقدم مسئولیت خود را در قبال اتفاقات تشخیص میدهند. آنها کسانی هستند که به احساسات خود اجازه میدهند اعمالشان را کنترل کنند مسئولیت را کنار گذاشته و احساسات خود را قدرتمند میکنند.
افراد پیشقدم وقتی خطایی مرتکب میشوند، نه تنها اشتباه خود را تشخیص داده و تصدیق میکنند، بلکه در صورت امکان آن را اصلاح کرده و مهمتر از همه از آن درس میگیرند.
عادت دوم: با در نظر گرفتن نتیجه نهایی، کار را شروع کنید
رهبری در مورد اثربخشی است؛ چشمانداز آنچه که باید محقق شود. این امر خواستار جهتدهی، هدفگذاری و حساسیت است. از طرف دیگر مدیریت در مورد کارایی است؛ بهترین روش برای دستیابی به چشمانداز. این امر به کنترل، راهنمایی و قوانین بستگی دارد.
کاوی برای شناسایی پایان و تدوین مسیر یا استراتژی برای دستیابی به هدف، بر نیاز به یک ساختار مبتنی بر اصول برای تمام جنبههای زندگی تاکید میکند. اکثر مردم چیزی را به عنوان پایه (یا نکته اصلی) زندگی خود اتخاذ میکنند: همسر، خانواده، پول، مذهب، لذت، دوستان، ورزش و غیره. البته همه اینها کم و بیش برزندگی هر فرد تأثیر دارند. با این حال، فقط با ایجاد اصول صریح، در قالب یک مأموریت شخصی، فرد پایه و اساس محکمی برای خود ایجاد میکند.
عادت سوم: چیزها را اولویتبندی کنید
اولین اثر مهم کاوی، First Things First، که در سال ۱۹۹۴ منتشر شد، دیدگاههای او در مورد مدیریت زمان را بیان کرد. از نظر او مسئله مدیریت زمان نیست، بلکه مدیریت خود فرد است و بیشتر بر نتایج و نه روشهای اولویتبندی در هر بخش از کار و زندگی، تمرکز دارد.
او فعالیتهای زندگی را به چهار ربع تقسیم میکند:
- ربع ۱: فوری و مهم؛ به عنوان مثال بحرانها، مهلت مقرر، فرصتهای غیرمنتظره
- ربع ۲: فوری نیست، اما مهم است؛ به عنوان مثال برنامهریزی، تفریح، ایجاد رابطه، انجام، یادگیری
- ربع ۳: فوری، اما مهم نیست؛ به عنوان مثال وقفه، جلسات
- ربع ۴: فوری نیست و مهم نیست؛ به عنوان مثال چیزهای بیاهمیت، اتلاف وقت، شایعات.
اساساً تمام فعالیت افراد موثر، باید جدا از رویدادهای غیرقابل پیش بینی ربع ۱، روی ربع دوم متمرکز شوند. با این وجود برنامهریزی و انجام موثر در ربع دوم باید تعداد مواردی را که در آنها بحران اتفاق میافتد به حداقل برساند.
نتایج تمرکز بر ربع ۲ شامل: چشمانداز، تعادل، نظم و کنترل است. از طرف دیگر، نتایج عملکرد در چهار رده دیگر عبارتند از:
- ربع ۱: استرس، فرسودگی، عدم توانایی در مدیریت زمان (و در نتیجه از دست دادن کنترل بر زندگی).
- ربع ۳: کوتاهمدتگرایی، از دست دادن کنترل، کمعمق بودن، احساس قربانی شرایط شدن.
- ربع ۴: عدم مسئولیت، وابستگی، نامناسب بودن برای کار.
بنابراین عادت ۳ درمورد مدیریت خود به طور موثر با اولویتبندی طبق اصول اتخاذ شده در عادت ۲ است. این رویکرد از دفتر خاطرات یا دفتر برنامهریزی روزانه فراتر میرود و همه نقشهای زندگی را در بر میگیرد؛ به عنوان مدیر، مربی، استراتژیست و همچنین به عنوان والدین، همسر، عضو گروههای اجتماعی و به عنوان فردی با نیازها و آرزوها.
عادتهای ۱ تا ۳ تحت عنوان “پیروزی خصوصی” گروهبندی میشوند. این عادتها در مورد رشد صفات شخصی است که پایههای استقلال را فراهم میکند. عادتهای ۴ تا ۶ توسط کاوی به عنوان “پیروزی عمومی” توصیف میشود، زیرا آنها الگوی اصلی وابستگی متقابل هستند.
عادت چهارم: ذهنیت برد-برد را اتخاذ کنید
وابستگی متقابل زمانی اتفاق میافتد که در محل کار (یا خانه) همکاری و نه رقابت وجود داشته باشد. کاوی معتقد است که رقابت متعلق به بازار است.
کاوی اشاره میکند که از کودکی، بسیاری از افراد با امتحانات مدرسه، با تأیید والدین با توجیه “موفقیت”، با مقایسههای ابدی و جداول، به یک ذهنیت برد-باخت میرسند. این منجر به “ذهنیت کمبود” میشود، اعتقاد به اینکه فقط یک پاداش محدود برای اشتراک وجود دارد: “ذهنیت کمبود” در افرادی که در به اشتراک گذاشتن شناخت یا اعتبار، قدرت یا سود مشکل دارند مشهود است. این ذهنیت توانایی آنها در جشن گرفتن موفقیت دیگران را محدود میکند و حتی رضایت انحرافی را از بدبختی دیگران به وجود میآورد.
در مقابل، کاوی طرفدار “ذهنیت فراوانی” است که:
- امکانات نامحدود رشد و توسعه مثبت را تشخیص میدهد.
- موفقیت را جشن میگیرد، تشخیص میدهد که موفقیت یک شخص به هزینه دیگران یا به استثنای دیگران حاصل نمیشود.
- میفهمد و به دنبال یک راهحل برد-برد است.
کاوی استدلال میکند که برای وفاداری به آرمانهای خود، لازم است که اگر طرف مقابل فقط به نتیجه برد-باخت علاقهمند است کنار بروید: کاوی این را به عنوان “برد-برد یا عدم معامله” توصیف میکند.
عادت پنجم: ابتدا به دنبال درک، سپس درک شدن باشید
“من نمیتوانم پسرم را درک کنم … او به من گوش نمیدهد”. پوچی این گفته توسط کاوی در تأکید بر اهمیت گوش دادن برای درک مطلب برجسته شده است. واضح است که اگر والدین واقعاً میخواهند او را درک کنند، باید به او گوش فرا دهند.
با این حال اکثر مردم میخواهند ابتدا حرف خود را بزنند، یا آنقدر مشغول جستجوی فرصتی هستند که در مکالمه صحبت کنند تا جایی که نمیتوانند طرف مقابل را بشنوند و درک کنند. کاوی سطوح مختلف گوش دادن را اینگونه تعریف میکند:
- شنیدن اما نادیده گرفتن
- تظاهر به گوش دادن (“بله”، “آه”، “متوجهام…”).
- گوش دادن انتخابی (انتخاب شنیدن فقط آنچه میخواهیم بشنویم).
- گوش دادن با توجه، بدون ارزیابی (به عنوان مثال یادداشتبرداری در یک سخنرانی).
- گوش دادن همدلانه (با قصد درک طرف مقابل).
گوش دادن همدلانه واقعی به امنیت شخصی زیادی احتیاج دارد، زیرا شخص در برابر تأثیرپذیری و تغییر عقاید آسیبپذیر است. کاوی میگوید: “هرچه عمیقتر دیگران را درک کنید، هرچه قدر آنها را بیشتر بدانید، نسبت به آنها احساس احترام بیشتری میکنید. ”
به همین ترتیب وقتی احساس میکنید شخصی واقعاً به دنبال درک دیدگاه شما است، تمایل وی را برای مذاکره و رسیدن به یک موقعیت برد-برد تشخیص داده و با آنها اشتراک دارید.
عادت ششم: همافزایی کنید
ماهیت همافزایی جایی است که دو حزب، هر یک با برنامههای متفاوت، اختلافات یکدیگر را ارزیابی میکنند. همه چیز در طبیعت شامل همافزایی است و هر موجود و گیاهی به دیگران وابسته است. در مواردی که همافزایی در یک سطح فردی وجود داشته باشد، اثربخشی شخصی داریم؛ جایی که هر دو طرف مغز به طور همزمان بر روی یک مشکل یا وضعیت کار میکنند: سمت راست بصری و خلاق و سمت چپ کلامی تحلیلی و منطقی برای دستیابی به نتیجه مطلوب.
همافزایی در افراد ناامن وجود ندارد: آنها یا از دیگران کپی میکنند، یا در غیر این صورت سعی در کلیشهسازی آنها دارند. از این ناامنیها تعصب متولد میشود: نژادپرستی، تعصب، ملیگرایی و هر شکل دیگر قضاوت درباره دیگران.
عادت هفتم: خود را نوسازی کنید
هفتمین و آخرین عادت در مورد نوسازی است: همانطور که اتومبیل یا هر وسیله پیچیده دیگری به مراقبت و نگهداری منظم نیاز دارد، بدن و روان انسان نیز چنین نیازی دارند.
استعاره کاوی در مورد یک هیزمشکن است که به طرز دردناکی کار میکند تا درختی را قطع کند. بدیهی است که اره به تیز شدن نیاز دارد، اما وقتی از او سوال کنیم که چرا او لحظهای باز نمیایستد تا اره را تیز کند، هیزمشکن پاسخ میدهد “من نمیتوانم متوقف شوم زیرا به شدت مشغول اره کردن این درخت هستم”.
هشدار کاملاً واضح است. همه میتوانند چنان درگیر کار خود شوند که از ابزارهای اساسی غافل گردند:
- خود جسمی که به ورزش، رژیم معقول و متعادل و مدیریت استرس نیاز دارد.
- خود اجتماعی/عاطفی که از طریق خدمات، همدلی، همافزایی با دیگران ارتباط برقرار میکند و منبع امنیت ذاتی است.
- خود معنوی که از طریق مراقبه، تأمل، دعا و مطالعه به روشن کردن و پاکسازی ارزشها و نقاط قوت و تعهد ما به آنها کمک میکند.
- خود ذهنی آموزش رسمی ما از طریق خواندن، تجسم، برنامهریزی، نوشتن و حفظ یک برنامه منسجم برای ادامه رشد شخصی است.
در سال ۲۰۰۴ کاوی دنبالهای برای هفت عادت مردمان موثر با نام «هشتمین عادت: از اثربخشی تا تعالی» (The 8th Habit: From Effectiveness to Greatness) نوشت. در عادت هشتم کاوی اظهار میدارد که واقعیت جدید امروز نیاز به تغییر در تفکر دارد: یک ذهنیت و مجموعه مهارت جدید یا به طور خلاصه، یک عادت کاملاً جدید. از نظر کاوی چالش اساسی دنیای امروز یافتن صدای خود و الهام بخشیدن به دیگران برای یافتن صدایشان است، ایجاد سطح بالاتری از توانمندی در سراسر سازمانها به طوری که افراد بتوانند خودشان را به سازمانها نزدیک کنند.
کاوی در کتاب بعدی یعنی راهحل سوم (The 3rd Alternative) که در سال ۲۰۱۱ آن را نوشت، نشان میدهد چگونه میتوان از طریق همافزایی از یک وضعیت درگیری عبور کرد. کاوی گزینه سوم را به عنوان عادات ۴، ۵ و ۶ توصیف میکند. وی توضیح میدهد که چگونه میتوان هنگام وجود دو گزینه متناقض، یک راه بهتر یا گزینه سومی پیدا کرد. این زمانی اتفاق میافتد که افراد با هم کار کرده و فراتر از تصورات خود حرکت میکنند.
جمعبندی
مفسران روش کاوی برای ترکیب کردن پیام خودیاری کاوی که به ساموئل اسمایلز، برقراری ارتباط دوستانه و تأثیرگذاری بر مردم (دیل کارنگی)، نظریههای مدیریت فعلی و شور و حرارت مذهبی برمیگردد را هم تحسین و هم نقد کردهاند.
با این حال در مواقع تغییر و سردرگمی، هنگامی که شکست، افزونگی و بیکاری بر تفکر فردی غلبه میکند و منجر به استرس میشود، پیام کاوی چیزی را به فرد پیشنهاد میدهد که به آن امیدوار شود. First Things First، با همکاری راجر و مریل، در مدت زمان مشابه به دو برابر فروش هفت عادت دست یافته است.
کاوی بدون شک فیلسوفی برای زمان ما بود و اهمیت تغییر روابط صنعتی و انسانی را در این دوران پس از تقابل برجسته کرد و پتانسیل منابع دستنخورده در هر فرد را تشخیص داد.