برنامهریزی شغلیرهبری
مدیر ارشد عملیاتی (COO) کیست و چه وظایفی بر عهده دارد؟
بیشتر شرکتها اهدافی مرتبط با رشد دارند. احتمالا تاکنون نشنیدهاید که شرکتی بخواهد درآمد کمتری داشته باشد یا در طول زمان به افراد کمتری دسترسی پیدا کند.
با این حال، یک شرکت نمیتواند به شکلی جادویی پول بیشتری به دست آورد، به مشتریان جدید دست یابد یا تیم خود را یک شبه رشد دهد. برای تسهیل این نوع رشد، یک رهبر باتجربه با قصد و استراتژی نیاز است.
همانطور که یک شرکت به دنبال رشد میباشد، داشتن مدیر ارشد عملیاتی (Chief Operating Officer) واجد شرایط یک جنبه حیاتی برای تحقق این اهداف رشد است. رهبری این نوع تغییر به عنوان مدیر ارشد عملیاتی، میتواند فرصتی پویا برای رهبران نوپا باشد. بیایید در مورد اهمیت نقش، کاری که مدیر ارشد عملیاتی انجام می دهد و شرایطی که برای دستیابی به این نقش نیاز دارید صحبت کنیم.
مدیر ارشد عملیاتی کیست؟
مدیر ارشد عملیاتی (COO) یک مدیر اجرایی ارشد میباشد که مسئول نظارت بر فعالیتهای عملیاتی یک شرکت است. افراد در این نقش معمولاً به مدیرعامل یا مدیر ارشد اجرایی (CEO) گزارش میدهند و به عنوان رهبر دوم برای کسب و کار عمل میکنند.
اگر شرکت مدیر ارشد عملیاتی داشته باشد، این فرد احتمالاً از جزئیات کسب و کار و صنعت آگاه است و اغلب مسئول اطمینان از عملکرد صحیح مدل عملیاتی شرکت میباشد.
مدیر ارشد عملیاتی باید بداند که چگونه عملکردهای کلیدی شرکت (از جمله محصول، امور مالی، بازاریابی، خدمات) با هم کار میکنند تا ضمن دستیابی به اهداف کلیدی کسب و کار، تجربه مثبتی را به مشتری ارائه دهند.
در سال ۲۰۲۱، متوسط حقوق پایه یک مدیر ارشد عملیاتی ۱۴۵۴۶۷ دلار در سال بود، اگرچه این رقم بسته به شرکت و سطح تجربه متقاضی میتواند متفاوت باشد.
شایان ذکر است که این نقش چه تفاوتی با مدیر ارشد اجرایی (CEO) دارد. هنگامی که شرکت دوره رشد قابل توجهی را تجربه کرد و فعالیتهای عمومی داشت، مدیر ارشد اجرایی ممکن است شروع به تمرکز بر مدیریت خارجی امور شرکت و نمایندگی آن در بین مردم کند. این زمانی است که مدیر ارشد عملیاتی برای اطمینان از اینکه امور داخلی شرکت به درستی انجام میشود، وارد هیئت مدیره میگردد.
درک نقش مدیر ارشد عملیاتی (COO)
مدیر ارشد عملیاتی عمدتاً بر اجرای طرح کسب و کار (Business Plan) شرکت، مطابق با مدل ایجاد شده تمرکز دارد، در حالی که مدیر ارشد اجرایی (CEO) بیشتر به اهداف بلندمدت و چشم انداز گستردهتر شرکت توجه میکند. به عبارت دیگر، CEO برنامههایی را طراحی نموده و COO آنها را اجرا میکند.
به عنوان مثال، هنگامی که یک شرکت کاهش سهم بازار را تجربه میکند، CEO ممکن است برای تقویت شهرت خود در بین مشتریان، افزایش کنترل کیفیت را درخواست کند. در این مورد، COO ممکن است با دستور دادن به بخش منابع انسانی برای استخدام پرسنل کنترل کیفیت بیشتر، دستور CEO را عملی کند. COO همچنین ممکن است راهاندازی خطوط تولید جدید را آغاز نماید و مسئول تولید، تحقیق و توسعه و بازاریابی باشد.
نقش مدیر ارشد عملیاتی در کسب و کار چیست؟
بسته به ترجیح CEO، مدیر ارشد عملیاتی اغلب امور داخلی شرکت را مدیریت میکند، در حالی که CEO به عنوان چهره عمومی شرکت عمل نموده و در نتیجه کلیه ارتباطات بیرونی را تحت نظر دارد.
به جای داشتن یک یا دو مجموعه مهارت، اکثر مدیران ارشد عملیاتی موفق دارای استعدادهای چندوجهی هستند که آنها را قادر میسازد تا با وظایف مختلف سازگار شوند و طیف وسیعی از مسائل را حل کنند.
در بسیاری از موارد، COO به طور خاص برای تکمیل مجموعه مهارتهای CEO فعلی انتخاب میشود. در یک موقعیت کارآفرینی، مدیر ارشد عملیاتی اغلب تجربه عملی بیشتری نسبت به مدیرعامل موسس دارد، که ممکن است مفهومی عالی ارائه کرده، اما فاقد دانش برای راهاندازی یک شرکت و مدیریت مراحل اولیه توسعه آن باشد.
در نتیجه، مدیران ارشد عملیاتی اغلب استراتژیهای عملیاتی را طراحی کرده، سیاستها را به کارکنان ابلاغ نموده و به منابع انسانی (HR) در ایجاد تیمهای اصلی کمک میکنند.
مدیر ارشد عملیاتی چه وظایفی را بر عهده دارد؟
در سطح بالایی، مدیر ارشد عملیاتی مسئول این است که اطمینان حاصل کند که تمام سیستمهای داخلی که باعث میشود یک شرکت به خوبی اداره شود، در وضعیت مناسبی قرار دارند تا کسبوکار بتواند به خوبی عمل کند. او وظیفه دارد مأموریت، چشم انداز، اهداف و عملیات شرکت را برای همسویی و اجرای استراتژیک یکپارچه کند.
وظایف کلیدی COO میتواند شامل موارد زیر باشد:
- نظارت بر مدیریت و بهینهسازی عملیات روزانه شرکت
- همکاری مستقیم با مدیر ارشد اجرایی و سایر اعضای ارشد برای ایجاد و پیادهسازی چشمانداز سازمانی، استراتژی کسب و کار و برنامههای کارکنان
- ایجاد بودجههای کسب و کار برای رشد مالی و مدیریت صحیح منابع
- تجزیه و تحلیل دادههای کلیدی برای درک پیشرفت شرکت در رابطه با اهداف کلیدی و ارائه توصیههایی برای بهبود عملکرد در صورت نیاز
انواع مدیران ارشد عملیاتی
هر شرکتی متفاوت است و در مرحله رشد متفاوتی قرار دارد. یک شرکت جدید نیازهای بسیار متفاوتی نسبت به شرکتی خواهد داشت که ۱۰۰ سال از عمرش میگذرد و سهم بازار زیادی از صنعت خود دارد. شرکت بسته به نیازها، مرحله چرخه و ویژگیهای خود، به نوع خاصی از COO نیاز دارد تا به آن کمک کند اهداف خود را تحقق بخشد.
به طور کلی هفت نوع COO وجود دارد:
- مجری که بر اجرای استراتژیهای شرکت که توسط مدیریت ارشد ایجاد میشود نظارت میکند و مسئولیت “ارائه نتایج به صورت روزانه و فصلی” را دارد.
- مأمور تغییر، که رهبری برنامههای جدید را بر عهده دارد (این COO برای رهبری یک الزام استراتژیک خاص، مانند یک تغییر عمده سازمانی یا یک توسعه سریع برنامهریزیشده، استخدام میشود).
- مربی یا منتور، که برای مشاوره دادن به اعضای تیم جوان یا جدیدتر شرکت، عمدتاً مدیران عامل جوان استخدام شده است.
- مدیر ارشد عملیاتی “MVP“ که در داخل ترفیع مییابد تا اطمینان حاصل شود که به یک شرکت رقیب روی نمیآورد.
- مدیر ارشد عملیاتی که برای تکمیل وظایف مدیرعامل آورده شده است (این فردی است که ویژگیها و تواناییهای متضادی با مدیرعامل دارد.)
- مدیر ارشد عملیاتی شریک، که به عنوان نسخه دیگری از مدیرعامل آورده شده است.
- وارث آشکار، که مدیر ارشد عملیاتی میشود تا از CEO آموزش ببیند و در نهایت سمت مدیرعاملی را به عهده بگیرد.
مدارک لازم برای مدیر ارشد عملیاتی
COO معمولاً دارای تجربه گستردهای در زمینهای است که شرکت در آن فعالیت میکند. مدیران ارشد اغلب حداقل ۱۵ سال کار میکنند و از نردبان شرکت بالا میروند. این صعود آهسته به آمادهسازی COOها برای نقشهایشان کمک میکند و به آنها اجازه میدهد تجربیات گستردهای در شیوهها، سیاستها و رویههای حوزه انتخابی خود پرورش دهند.
همچنین، از آنجایی که آنها به طور سنتی مسئولیت هدایت چندین دپارتمان را بر عهده دارند، باید حلکنندههای مبتکری بوده و مهارتهای رهبری قوی داشته باشند. از نظر آموزشی، COOها معمولاً دارای حداقل مدرک لیسانس هستند، در حالی که اغلب دارای مدرک کارشناسی ارشد در مدیریت بازرگانی (MBA) و سایر گواهینامهها میباشند.
نمونههایی از مدیران ارشد عملیاتی
رِی لِین از شرکت Oracle
اوراکل یک شرکت فناوری است که در سال ۱۹۷۷ شروع به کار کرد. این شرکت نرمافزار پایگاه داده، فناوری ابری، سیستمهای مدیریتی و انواع محصولات دیگر را میفروشد. اوراکل به عنوان یک شرکت عملکرد خوبی داشت اما پس از آن به سقف رشد رسید و نتوانست درآمد سالانه بیش از یک میلیارد دلار برای یک دوره زمانی را افزایش دهد.
در سال ۱۹۹۲، لری الیسون، مدیرعامل وقت و اکنون رئیس اجرایی و مدیر ارشد فناوری، رِی لِین را وارد کرد تا ثروت شرکت را تغییر دهد. لین به عنوان معاون ارشد و رئیس اوراکل ایالات متحده آمریکا، به این شرکت پیوست. او در سال ۱۹۹۶، مدیر ارشد عملیاتی شد.
هنگامی که لین وارد شرکت شد، نرمافزار بستهبندی شده و خدمات حرفهای پر حاشیه را ادغام کرد. از این جنبه، او دو محصول را در یک چرخه میفروخت و درآمد حاصل از یک فروش را افزایش میداد. به گفته وی، از آنجایی که افرادی که خدمات حرفهای را ارائه میدهند، در مورد محصول متخصص بودند، شرکت میتوانست قیمت بالایی را برای آن در نظر بگیرد و در نتیجه سود بالایی را به همراه داشته باشد.
در سال ۱۹۹۲، اوراکل فروش ۱/۸ میلیارد دلاری و سود ۶۱/۵ میلیون دلاری داشت. در سال ۱۹۹۷، ۵/۷ میلیارد دلار فروش و ۸۲۱/۵ میلیون دلار سود داشت.
در سال ۱۹۹۹، لین یک میلیون دلار حقوق و ۲/۲۵ میلیون دلار پاداش دریافت کرد. همچنین ۱/۱۲۵ میلیون گزینه سهام به او داده شد که در آن زمان بین ۱۱/۸ تا ۳۰ میلیون دلار ارزش داشت.
مورت تاپفر از شرکت Dell
تاریخچه Dell Computers بسیار معروف است، مایکل دل در سال ۱۹۸۴ این شرکت را در اتاق خواب خود راهاندازی کرد. این اولین شرکتی بود که کامپیوترهای شخصی را مستقیماً به مصرفکنندگان فروخت. این شرکت تا حدود سال ۱۹۹۳ عملکرد خوبی داشت، زمانی که کسب و کار شروع به افت کرد.
سهام این شرکت از ۴۹ دلار به ۱۶ دلار کاهش یافت و مدیر مالی از سمت خود استعفا داد. مشکلات شرکت به دلیل رشد سریع بود که نمیتوانست با آن همراهی کند. راهاندازی برنامهریزی شده کامپیوترهای نوت بوک را داشت که در نهایت به دلیل برنامهریزی ضعیف تولید، متوقف شد. در آن زمان، این شرکت نمیدانست که سود و زیانش از چه خطوط تولیدی میآید. در اصل، عملیات آن آشفته بودند.
با از هم پاشیدگی شرکت، دل تصمیم گرفت افراد باتجربه و مسنتر از خود را به کار بیاورد که دارای مهارتهای مدیریتی برای تغییر اوضاع بودند. یک استخدام کلیدی، مورت تاپفر بود. اگرچه او عنوان COO را نداشت، اما نایب رئیس بود، کار COO را انجام میداد و مربی دل بود. او به عنوان دست راست مدیرعامل عمل میکرد.
هنگامی که تاپفر وارد هیئت مدیره شد، برنامهریزی چند ساله را اجرا کرد، کارخانههای مقرون به صرفهتری را در خارج از کشور افتتاح نمود و دل را تشویق کرد تا روی استراتژی تمرکز کند در حالی که خودش با عملیات روزمره سر و کار داشت؛ و بدین شکل مدیریت را بازسازی کرد.
تاپفر در سال ۱۹۹۴ به دل پیوست. او قبلاً در موتورولا کار میکرد و ریاست بخش محصولات موبایل زمینی آن را بر عهده داشت. در سال ۲۰۰۰، حقوق او در دل ۷۰۰ هزار دلار با پاداش ۱/۲ میلیون دلار بود. او همچنین ۲۹۰۹۱۰ گزینه سهام دریافت کرد.
چگونه یک COO شویم
آیا به سمت مدیر ارشد عملیاتی علاقه دارید؟ یا به دنبال ایجاد مهارتهایی برای تبدیل شدن به COO در آینده هستید؟ بیایید در مورد آنچه برای این نقش نیاز دارید صحبت کنیم.
اگرچه هیچ مسیر آموزشی خاصی وجود ندارد که رسیدن به نقش COO را تضمین کند، ۶۵٪ از مدیران ارشد عملیاتی در ایالات متحده دارای مدرک لیسانس و ۲۰٪ دارای مدرک کارشناسی ارشد هستند.
توجه به این نکته مهم است که بسیاری از نقشهای COO به صورت داخلی پر میشوند. این بدان معناست که رهبران معمولاً از داخل شرکت ترفیع مییابند یا منصوب میگردند. این مطمئناً به این معنا نیست که شما نمیتوانید برای پستهای مدیر ارشد خارجی درخواست دهید، اما اگر تمایل به تبدیل شدن به COO دارید، این یک روش مهم است که باید از آن آگاه باشید.
با در نظر گرفتن این موضوع، ممکن است بخواهید زیر نظر یک مدیر ارشد عملیاتی فعلی کار کنید تا تجربه لازم را به دست آورید و خود را در موقعیت بهتری قرار دهید تا به این سمت منصوب شوید.
برای COOهای بالقوه، تجربه میتواند یک عامل متمایزکننده در طول فرآیند استخدام باشد. بر اساس تحقیقات انجام شده توسط Indeed، مدیر ارشد عملیاتی به صورت میانگین قبل از دریافت این نقش، ۱۰ تا ۱۵ سال تجربه مرتبط داشته است.
مدیران ارشد عملیاتی موفق به تجربه در عملیات کسب و کار، تجزیه و تحلیل دادهها، حل مسئله، رهبری و مدیریت نیاز دارند، زیرا اینها همه مهارتهایی هستند که روزانه در محل کار مورد استفاده قرار میگیرند. همانطور که در حال صعود به سمت نقش COO هستید، مطمئن شوید که تجربه مرتبطی در بهینهسازی و یکپارچهسازی فرآیندهای سازمانی دارید.
در اینجا برخی از مهارتها و صلاحیتهای بیشتری که کاندیداهای نقش مدیر ارشد عملیاتی نیاز دارند آورده شده است:
- دانش صنعت در سطح متخصص
- مهارتهای ارتباطی قوی
- توانایی تصمیمگیری استراتژیک برای شرکت
- تجربه شناسایی چالشهای سازمانی و اجرای راهحلهای موثر
- سابقه ثابت رهبری و مدیریت موفق تیمها
- همکاری متقابل
- مهارتهای مدیریت پروژه
جمعبندی
نقش مدیر ارشد عملیاتی یک فرصت منحصر به فرد برای استفاده از تخصص کسب و کار، رهبری استراتژیک و پشتیبانی عملیاتی در یک نقش در سطح اجرایی برای حمایت از رشد و مسیر آینده یک شرکت است.