مدیریت چابک (Agile) و مدیریت ناب (Lean) دو روش محبوب در دنیای مدیریت پروژه هستند که به تیمها کمک میکنند نتایج سریعتر و پایدارتری ارائه دهند.
با این حال، تفاوتها و شباهتهای این دو روش اغلب روشن نیست.
حتی خود اصطلاحات نیز غالباً به صورت اشتباه به عنوان مترادف برای توصیف مجموعه خاصی از اعمال استفاده میشوند.
برای یک مدیر پروژه، درک تفاوتها و شباهتهای بین روش ناب و چابک برای تضمین کاربرد صحیح و دستیابی به یک سازمان موثر و کارآمد، مهم است.
روش ناب چیست؟
“ناب” به طور کلی به مجموعه دانش موسوم به “تولید ناب” (Lean Manufacturing) اشاره دارد که در دهههای ۵۰ و ۶۰ در ژاپن توسط مهندسی به نام تاییچی اونو توسعه یافته است.
تولید ناب بسیاری از مفاهیم سنتی را تغییر داده است از جمله:
- تولید باید براساس تقاضا باشد و نه بر اساس عرضه. تولید صرفاً انجام کاری است که کسی آن را بخواهد و سفارش دهد، نه این که ابتدا آن را انجام دهد و امیدوار باشد که شخصی به آن احتیاج پیدا کند.
- تولید به منظور بهرهبرداری از صرفه اقتصادی در مقیاسهای کوچک انجام میشود.
- اختصاص دادن زمان برای تمرکز بر کیفیت، تولید و کارایی را نیز افزایش میدهد.
- کارفرمایان و نه مدیران مسئول تعریف روش کار هستند.
- کارمندان به جای اینکه بارها و بارها وظایف از پیش تعیینشده را انجام دهند، باید به طور مداوم روش کار خود را بهبود ببخشند (اصطلاحاً “Kaizen”).

به نظر میرسید که این ایدهها در آن زمان از نظر صنعت آمریکا و غرب عجیب و ناشناخته باشد، اما سازمانهای صنعتی ژاپن که این فلسفهها را پذیرفتهاند به سرعت از رقبای خود پیشی گرفتند.
به طور خلاصه، روش مدیریت ناب میگوید باید همه چیزهایی را که ارزش افزوده ندارند حذف کنید.
حذف زوائد به معنی حذف جلسات، وظایف و اسناد غیرضروری است، اما همچنین به معنای حذف روشهای ناکارآمد، مانند انجام چند وظیفه به طور همزمان (Multitasking) میباشد.
روش ناب همچنین تأکید بسیار شدیدی بر آنچه “سیستم” نامیده میشود، یعنی نحوه کار تیم به طور کلی دارد.
همیشه باید کار را از سطح بالاتری مشاهده کرد تا اطمینان حاصل شود که فرآیند واقعاً بهینه شده است.
این روش میگوید احترام به این واقعیت که افرادی که کار را انجام میدهند کسانی هستند که میدانند چگونه آن را به بهترین شکل انجام دهند، واجب است. پس از دریافت آنچه برای موثر بودن نیاز دارند، باید به حال خود رها شده و به آنها اعتماد شود.
روش چابک چیست؟
چابک به مجموعهای از ارزشها و اصول بیانشده در مانیفست چابک (Agile Manifesto) اشاره دارد.
مانیفست چابک اساساً بر جنبههای زیر تأکید میکند:
- تعامل افراد بر روی ابزارها و فرایندها
- همکاری با مشتریان بالقوه در مذاکره درباره نتایج پروژه
- پاسخ به تغییر با یک برنامه
روش چابک بسیار شبیه روش ناب است و به همین دلیل بسیاری از نکات مشابه را بین این دو مشاهده خواهید کرد.
به طور کلی، روش چابک بیشتر مبتنی بر توسعه است تا تولید.
چرا دانستن تفاوت میان این دو مهم است؟
وقتی افراد حرفهای مفهوم چابک و ناب را درک میکنند، اغلب گیج میشوند. این بدان دلیل است که چابک و ناب هر دو اصول و اهداف بسیار مشترکی دارند. شباهتهای هر دو روش باعث سردرگمی تیمهایی میشود که از آنها استفاده میکنند.
آنها درک درستی از اصطلاحات ندارند و گاهی اوقات هنگام توصیف شیوههای خود از این دو روش به طور مترادف استفاده میکنند. در واقع، شرکتها به جای چابک، چارچوب ناب را اتخاذ میکنند.
به عبارت ساده، عدم درک اصول موجود در این روشها میتواند منجر به وارد شدن ضرر بر اهداف تیمهای چابک و ناب برای سازمان شود.
بنابراین، لازم است که هم از چابک و هم از ناب مروری واضح داشته باشید تا تیمها بتوانند متدولوژی متناسب با نیازهای خود را انتخاب، اتخاذ و اجرا کنند.
چرا چابک و ناب؟
در دنیای متغیر مشارکتها، چه از نظر اجتماعی و چه از نظر دیجیتال، سازمانها همیشه به دنبال بهبود مدیریت کسب و کار خود هستند.
چابک و ناب هر دو مسئله اصلی اختلال عملکرد را در سازمانها حل میکنند:
- مدیریت پروژه آبشاری: رویکردی منظم و گام به گام برای برنامهریزی و تعیین هدف.
- ساختارهای سلسله مراتبی عملکردی.

پس از درک هدف اصلی چابک و ناب، بیایید به سراغ شباهتهای مهم بین این دو روش برویم.
شباهتهای مدیریت چابک و ناب
شباهتهای روشنی بین روش چابک و ناب وجود دارد.
تمرکز: ارزش مشتری
هر دو روش چابک و ناب بر ارائه ارزش مشتری متمرکز هستند. ایجاد رضایت مشتری و مدیریت هرچه بیشتر روندها برای تیمها، دو انگیزه اصلی برای هر دو روش است.
هدف: سرعت مدیریت پروژه
هر دو روش چابک و ناب با هدف افزایش سرعت مدیریت پروژه برای سازمانها به وجود آمدهاند. تلاش اصلی آنها افزایش کارایی در تولید یک محصول است.
اهمیت: کار تیمی
آنچه هم برای روشهای چابک و ناب مهم است، اعتماد به هم تیمیها میباشد. از این گذشته، همه موفقیتهای کسب و کار به دلیل کار گروهی به دست میآیند. کارایی و بهرهوری اعضای تیم میتواند به آنها کمک کند تا به حداکثر موفقیت برسند.
روش ناب، ساخت محصولات را در کمترین تعداد ممکن در بخشها پیشبینی میکند. با توجه به این مفهوم که از این طریق کارآمدتر است.
روش چابک به جای تولید زیاد، نسخههای کوچک و مکرر زیادی از محصول را ارائه میدهد.
روش ناب همچنین میگوید که هر فرآیند باید به طور مداوم مورد بازرسی و سازگاری قرار گیرد تا بهبود یابد. بنابراین این روش بسیار متمرکز بر بهبود مستمر، اصطلاحاً کایزن است.
روش چابک همچنین بررسی منظم نتایج و روش کار را برای ارزیابی پیشرفتهای احتمالی فراهم میکند.
شباهت دیگر بین ناب و چابک تمرکز بر همکاری بین کارمندان است.
در هر دو روش، کارمندانی که وظایف را انجام میدهند، مهمتر از ابزاری هستند که استفاده میکنند.
وقتی صحبت از چابک و ناب میشود، هیچ چیز مهمتر از نتیجه نهایی نیست. این نتیجه باید برای مشتری ایجاد ارزش کند و تنها هدف فرآیند توسعه است.
روش چابک به مشتری این امکان را میدهد تا دائماً نیازهای خود را تطبیق دهد، درحالیکه ناب تولید محصول را به گونهای فراهم می کند که هیچ زوائدی تولید نشود. در هر صورت مشتری باید دقیقاً آنچه انتظار دارد را بدست آورد.
جمعبندی
در مقایسه با ناب، مدل توسعه نرمافزار چابک از لحاظ اصول، فرایندها و ساختار از مزایای قابل توجهتری برخوردار است. چرخه عمر چابک شامل شش مرحله است، در حالی که چرخه عمر ناب هفت اصل دارد. انتخاب میان چابک یا ناب میتواند برای سازمانها دشوار باشد. اما در نهایت، نیازهای کاربر نهایی، تعداد مشتریان هدف و پیچیدگی محصولات، همه در تصمیمگیری نقش دارند.