یک عنصر ساختاری از چارچوب مفهومی حوزههای دانش BABOK، تطبیق است. این فلسفه که یک رویکرد متوالی خاص در همه شرایط مناسب نیست، در تمام حوزههای دانش و تکنیکهای ارائهشده روشن میباشد. تحلیلگر کسب و کار باید با توجه به شرایط خاص، مفیدترین تکنیکها و رویکردها را انتخاب کند.
به جز انتخاب یک تکنیک یا رویکرد، نوآوری در فرآیندها و متدولوژیها میتواند به کل تلاش تجزیه و تحلیل کسبوکار در طیف یک پروژه خاص یا کل عملیات روزانه دپارتمان تجزیه و تحلیل کسب و کار، ارزش اضافه کند. هر تکنیک و رویکردی به همان اندازه که باید عمومی و سنتی باشد باید به عنوان یک رویکرد یا روش تلقی شود و این انعطافپذیری را در اختیار تحلیلگر کسب و کار قرار دهد تا در شرایط خاص از آن استفاده کند و بیشترین ارزش را دریافت نماید.
شرایط داخلی و خارجی پیچیده، وابسته به هم و منحصر به فرد هستند. تغییر تنها یک جزء داخلی یا خارجی، پویایی و سیستم متفاوتی ایجاد میکند و ممکن است زنجیرهای از رویدادها را آغاز نماید که میتواند بهطور غیرمستقیم بر اجزای دیگر تأثیر بگذارد. به نظر میرسد فرضیه “Ceteris paribus” در برخی از مدلهای اقتصاد خرد در محیط کسب و کار مدرن آرمانی است. دیدگاه سیستمی، دیدگاه کلیت و رویکرد کلنگر ویژگیهای اساسی برای تجزیه و تحلیل موثر رویکرد و تکنیکی هستند که قرار است در کار تجزیه و تحلیل کسب و کار استفاده شود.

پارامتر دیگر قبل از انتخاب رویکرد یا تکنیک یا اصلاح آن، استانداردها و خط مشی های سازمانی است که در حال حاضر وجود دارند. روشی که سازمان برای ساختن چیزهای خاص در نتیجه تجربه و دانش انباشته انتخاب میکند باید مورد توجه قرار گیرد. با این حال، همانطور که ورودیهای مستمر از منابع دانش خارجی بهدست میآیند، مخزن دانش داخلی توسعه یافته و تاکتیکها و رویهها پس از انتشار «شواهد تجهیز» جدید در داخل مخزنهای دانش سازمان بازنگری میشوند. درسهای گذشته نقشی حیاتی در فرآیند انتخاب، تنظیم و اصلاح و همچنین توصیههای SME و خرد مدیریتی دارند.
بیایید چند نمونه از تطبیق رویکردها را در ادامه بررسی کنیم:
- کارگاهها ممکن است تکنیک استنباط در سازمان شما باشند، اما با یک مشتری خاص این روش کار نمیکند و مناسبترین راه برای استنباط نیازمندیها از طریق تجزیه و تحلیل اسناد است زیرا بخشهای اساسی از شرکت بازنشسته میشوند.
- برنامهریزی و نظارت بر تجزیه و تحلیل کسب و کار ممکن است در یک فعالیت تحلیل کسب و کار که توسط یک سازمان خارجی هدایت میشود ضروری نباشد.
- الزامات ممکن است فقط برای نشان دادن در نمودارها لازم باشند زیرا تیم توسعه به هیچ مدرک رسمی نیاز ندارد.
- مرحله تجزیه و تحلیل استراتژی فراتر میرود زیرا مشتری به تنهایی به این قسمت رسیده است و فقط نیاز به توسعه بخشی از راه حل دارد.
- طرح تفصیلی پروژه و مراحل باید به محض ساختاردهی مجموعه کاملی از تجزیه و تحلیل شکاف و الزامات به منظور ترسیم برنامهریزی در شرایط واقعی نهایی شود.
تحلیلگران پیشروی کسبوکار استراتژیهای کلی تحلیل کسبوکار را تدوین میکنند که به نیروهای محرکه خارجی پاسخ میدهند و منعکسکننده اصل انعطافپذیری و تطبیق در مورد شرایط خاص پروژه هستند.
مناقشه خلاقانه مستمر فرآیندها و متدولوژیها در حوزه تحلیل کسبوکار، ایجاد فرصتها و قابلیتهای جدید برای اختراع مجدد کل حوزه و بهبود پاسخ خاص سازمان به نیازهای مشتری را ممکن میسازد.
فرصتهای دستیابی به نتایج برتر در تلاشهای تجزیه و تحلیل کسبوکار یک سازمان از تفکر سازمانی و استراتژیک، رهبری رویایی، درک کامل از محیط کسبوکار، دانش داخلی سازمان، نوآوری و یکپارچگی، و بینش و خلاقیت ناشی میشود. تعریف استانداردهای تجزیه و تحلیل کسب و کار سازمان یک پویایی مداوم است که در آن رهبران شرکتی انتظارات و نتایجی را که به طور مستمر بر فرآیندهای «وضع موجود» (as-is) و جهت استانداردهای تجزیه و تحلیل کسبوکار تأثیر میگذارند، تدوین، اجرا، مدیریت و ارزیابی میکنند.
این مسئولیت سطح بالای مدیریت، به ویژه مدیران ارشد دپارتمان تجزیه و تحلیل کسب و کار است که اطمینان حاصل کنند که آینده روشنتر از حال خواهد بود. فرآیند مدیریت تجزیه و تحلیل استراتژیک کسب و کار شامل تجزیه و تحلیل محیط کسب و کار، ارزیابی استراتژیهای غالب سازمانهای موفق در تحلیل کسب و کار، تدوین و اجرای تاکتیکها، رویکردها و تکنیکهای تجدید نظر شده و جدید، توسعه برنامهها و حاکمیت بخش تجزیه و تحلیل کسب و کار و فرآیندها و رویکردهای آن میباشد.
انتظار داشته باشید که هر یک از کارکنان بدون در نظر گرفتن موقعیت شغلی، ایدههای جدیدی را معرفی کنند و استانداردهای موجود را به چالش بکشند. اگر مدیریت ارشد نسبت به جریان اطلاعات از پایین به بالا پذیرا باشد، بسیاری از پیشنهادها و رویکردهای جدید میتوانند مورد استفاده قرار گیرند و بخشی از سیاست، رویکرد و عملکرد جدید در سطح سازمان شوند. تغییردهندگان کسانی هستند که سوالات بیشتری میپرسند، وضعیت موجود را به چالش میکشند، به بازخوردها و روندهای خارجی با دقت گوش میدهند، راه حلهای بیشتری ارائه میدهند و شجاعت و عزم راسخ برای پرورش تغییر دارند.
از آنجایی که مشاهده و کنجکاوی، ستون فقرات تجزیه و تحلیل کسب و کار است، تحلیلگران کسب و کار باید از مهارتهای خود برای بهبود فرآیندها، سیاستها، شیوهها و تاکتیکهای غیررسمی و رسمی استفاده کنند که در محل کار و دپارتمان خودشان استفاده میشود.
جمعبندی
به طور خلاصه، هیچ رویکرد یا تکنیکی نباید بدون ارزیابی انتقادی شرایط ویژه برنامه از سوی محیط داخلی و خارجی استفاده شود. انتخاب دقیق و شاید سفارشیسازی در برابر پذیرش تکنیکها و چارچوبها به عنوان یک علاج توصیه میشود.